ذقن


    chin

پیشنهاد کاربران

این واژه در زبان بابلی میانه وجود دارد ، قطعا پهلوی باواسطه این واژه را وام گرفته است .
این واژه در زبان عربی وام گرفته شده از زبان بابلی میانه است ( بابلی را می توان لهجه ای از اکدی دانست ، در هر حال اکدی نیای زبان بابلی ست ) ، در بابلی میانه Zaqnu به معنای فردی که بر چانه خود ریش دارد بکار
...
[مشاهده متن کامل]
رفته است ، در حقیقت معنای لغوی ساده آن "چانه ای" است ، دوستان آشنا با زبان های باستانی میان رودان می دانند که برگردان واژگانی آن در فارسی دقیقا "ذقن" می شود ، ارتباط این واژه با چشیدن ، زبان زدن ، مزه کردن و . . . به صراحت نادرست است . دلیل درستی فرضیه ای ، علاقه به تحقق آن نخواهد بود .

ذقن
ذَقنَ= مترادف ذائقه ومذاق است مانند حمد که هم خانواده حامد ومحمداست اما استعمال اجتماعی آن بصورت مجازی وخارج ازمعنای اصلی کلمه است یعنی به محل ذائقه وچشیدن، ذقن گفته می شود ولی این کلمه چون ریشه عربی دارد
...
[مشاهده متن کامل]
باید ازجنبه فرهنگ عربی بررسی نمود که می توان حدس زد که ذقن یعنی مزمزه گر دهان یا لق لقه ی زبان وبعبارتی بطورمجازی اراده به زبان گشودن برای سخن یا ایما واشاره کلامی به اصل موضوع راز آلود وفوق سِرّی است و ترجمه ذقن به چانه گرچه غلط نیست ولی اشاره غیر مستقیم به معناست یعنی به درگفتن واز دیوارشنیدن است ولی وقتی عرب جمع ذقن را اذقان بیان می کند می توان گفت که ذقن همان گوشت زبان داخل دهان است ودو زبان بزرگ وکوچک درون دهان بصورت اذقان می آید.

چانه
این واژه از اساس پارسى ست و تازیان ( اربان ) آن را از واژه پارسى زَنَخ Zanax ( پهلوى: زَنَک/زَنوک ) برداشته آن را معرب و قلب نموده ( جاى ن و ک/خ برعکس شده ) و ساخته اند: ذقن ، أذقان ، ذقون ، ذاقن ، ذَقِنَ یَذْقنُ ، ذَقَّنَ یُذَّقِّنُ تذقین ، ذقنت ، أذقن و . . . !!!!
...
[مشاهده متن کامل]

برابرهاى دیگر پارسى آن اینهاست: چانه Chaneh ، پوز Puz ( پهلوى: چانه ، پوزه ) ، پُزَک Pozak ( پهلوى: پوزه ، چانه )