ذره بین

/zarrebin/

    meticulous
    magnifier
    magnifying glass
    magnifying-glass
    burning-glass

مترادف ها

burning glass (اسم)
ذره بین، عدسی محدب یاایینه مقعر

magnifier (اسم)
ذره بین، بزرگ کننده، بزرگ ساز، درشت نما، درشت کن

magnifying glass (اسم)
ذره بین

lens (اسم)
ذره بین، عدسی

microscope (اسم)
ذره بین، میکروسکپ، ریزبین

handglass (اسم)
ذره بین، ایینه، کوچک دسته دار

پیشنهاد کاربران

ریزه بین
هاگ = ذره = سلول
ذره بین = هاگبین
یکی از مزخرف ترین واژه هاى وارد به زبان فارسىی . . .
یک سَرِ واژگان که واک های ( ظ، ض ، ذ ) رو دارن ، هیچگاه به زبان فارسی نوین نمیخورن .
واژه "ریزبین" بهترین جایکزین است .
microscope
خوردبین
خردبین
نمیشه دورغ

بپرس