ذخیره کردن


    hoard
    reserve
    save
    stockpile
    store
    bespeak
    to reserve
    to put in store

فارسی به انگلیسی

ذخیره کردن برای روز مبادا
stash

مترادف ها

stock (فعل)
انبار کردن، ذخیره کردن، به موجودی افزودن

lay in (فعل)
ادعا کردن، اندوختن، رنگ امیزی کردن، ذخیره کردن

hoard (فعل)
انباشتن، احتکار کردن، ذخیره کردن

store (فعل)
اندوختن، انبار کردن، ذخیره کردن

stash (فعل)
انباشتن، انبار کردن، ذخیره کردن

lay by (فعل)
ذخیره کردن، متروک کردن

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 کارواژه ی برنهاده: اندوخته کردن 🇮🇷
یا اندوختن
Stock up on
شماره ی منو سیو کن
پُر کردن
اندوختن جمع آوری کردن. رزرو.
اَلفَختَن
منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی
رزرو

بپرس