ذبیح


    sacrificed or slaughtered
    sacrificed or slaughtered(animal or person)

فارسی به انگلیسی

ذبیح الله
sacrificed for god

مترادف ها

sacrificed (صفت)
ذبیح

slaughtered (صفت)
ذبیح

پیشنهاد کاربران

گلو بریده. ذبیح الله:گلوی قربانی را برای خدا بریدن. بریدن سر قربانی برای خدا و تقسیم گوشت آن.
به هر چهار پایی که گلویش را ببرند می گویند. ذبح شده یعنی گلو بریده
ذبیح . [ ذَ ] ( ع ص ، اِ ) ذبح . کشته، آنچه برای کشتن آماده شده باشد
( ذَ ) [ ع . ] ( ص . ) گلو بریده ، سر بریده . ذبیح الله : قربانی در راه خدا . واژه ای استعاری
گلو بریده

بپرس