سرگردان بودن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن، اواره بودن، ماه زده شدن
گیج کردن، پریشان کردن، دیوانه کردن، حواس پرت کردن
دیوانه کردن، شوریده کردن
دیوانه کردن، فکر کسی را مختل کردن
بر هم زدن، دیوانه کردن، به ترتیب کردن
عصبانی کردن، دیوانه کردن، دیوانه شدن