crown
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تارک، نیم تاج، دیهیم، سربند یا پیشانی بند پادشاهان
گل اذین، دیهیم
پیشنهاد کاربران
فارسی به انگلیسی نزدیکتره تا یونانی؟کلمات اولیه:
در: door –یونانیiporta
دیوارwall - - یو feichoo
بابا=papa– یوbampas
ننه=nanny–یو ton
خانه=هام home - - یو spiti
برادر=brother - - یوadelfos
... [مشاهده متن کامل]
جنگل=jungle - یوzounkla
دختر=daughterیوkoritsi
پسر=poiser - یو agori
پدر= fatherیوpateras
مادر=mother یو mitera
م=cuisine یو trofi
آب =او aqua یوnero
لباس= cloth یوforema
سگ dog - یوskylos
با اینکه ایران از اروپا دورتره و یونانیان سکوت ادبی نداشتند و هرگز یونانی را برای زبانش نکشتند زبان فارسی به لاتین نزدیکتره
اینو فرستادم برای کسانی مثل کزازی که فکرمیکنند دیهیم ودیادم انگلیسی از یونانی گرفته شده درحالیکه زبان یونانی نسبت به فارسی از انگلیسی دورتره وکلمات روزمره نشان دهنده این گوناگونی وعقب افتادگی است
در: door –یونانیiporta
دیوارwall - - یو feichoo
بابا=papa– یوbampas
ننه=nanny–یو ton
خانه=هام home - - یو spiti
برادر=brother - - یوadelfos
... [مشاهده متن کامل]
جنگل=jungle - یوzounkla
دختر=daughterیوkoritsi
پسر=poiser - یو agori
پدر= fatherیوpateras
مادر=mother یو mitera
م=cuisine یو trofi
آب =او aqua یوnero
لباس= cloth یوforema
سگ dog - یوskylos
با اینکه ایران از اروپا دورتره و یونانیان سکوت ادبی نداشتند و هرگز یونانی را برای زبانش نکشتند زبان فارسی به لاتین نزدیکتره
اینو فرستادم برای کسانی مثل کزازی که فکرمیکنند دیهیم ودیادم انگلیسی از یونانی گرفته شده درحالیکه زبان یونانی نسبت به فارسی از انگلیسی دورتره وکلمات روزمره نشان دهنده این گوناگونی وعقب افتادگی است
دوستان زیاد به حرفهای مفت کزازی تورانی وملایری. . . . . .
گوش نکنید اگر به اینها گوش کنید هنوزباید به شیر بگین سلطان وقورباقه وقنداق رو بگین ترکیه این آقایان نمیدانند فارسی بسیار شبیه تر به انگلیسیه تا یونانی
دیهیم یک کلمه مشترک بین فارسی وانگلیسیهdiadem
گوش نکنید اگر به اینها گوش کنید هنوزباید به شیر بگین سلطان وقورباقه وقنداق رو بگین ترکیه این آقایان نمیدانند فارسی بسیار شبیه تر به انگلیسیه تا یونانی
دیهیم یک کلمه مشترک بین فارسی وانگلیسیهdiadem
diadema شاید در اصل و ریشه به شکل دَی آدما تلفظ و بیان میشده به معنای دیرزو یا زمان گذشته ی آدم ها.
یا اینکه دیهیم به شکل دهی ایم تلفظ و بیان میشده به این معنا که هرکدام از ما افراد انسانی ده تائی آفریده شده ایم یعنی به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج ملکوتی یا آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه بر خوردار گردیده ایم.
... [مشاهده متن کامل]
این معنا در تضاد با داستان خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد از دیدگاه ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام در باغچه بهشت می باشد. اما همخوانی و همسوئی دارد با معنای واژگان یا واژه های جمله ای اوستائی؛ یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه، که هردو به زبان قوم ماد بوده و نه قوم پارس. اولی در میدان های خود و انسان شناسی در خطاب به خود و شنونده به معنای " خود تو ده تائی هستی " و دیگری در ریشه یابی زندگی انسانی بسوی گذشته های دور دست روی کره زمین و پیوند ریشه ها به آسمان به معنای" زندگانی های دهگانه آسمانی" .
در این زمینه شاید مفید، ثمربخش و راهگشا باشد بدانیم که آبراهام یا ابراهیم ( به اصطلاح پدر اقوام یهود و عرب ) و اجداد سومری و فارسی زبان وی حکم خبری و امری زیر را صادر نموده اند: جو ده، خبری یعنی جوینده ی ده ( ۱۰ ) و امری یعنی ده ( 10 ) را بجوی.
آن حکم صادر شده بعدا در ایران رمزی و راز آلود و معمائی گردیده و به شکل جهود تحول یافته و توسط پادشاهان هخامنشی حدود 520 سال قبل از میلاد ایسا مسیح بصورت یهود ( Jahud یا yahud ) روی سرزمین یودا ( Juda ) بخش جنوبی اسرائیل امروز در آن دوران گذاشته شده و سپس حدود صد سال قبل از میلاد توسط رومیان به شکل Judaa با تلفظ احتمالی یودا آ، تحول یافته.
امروز و آینده شاید بتوانیم با یقین و اطمینان هم بدانیم و هم باور داشته باشیم که آن ده های حقیقی از دیدگاه پیشینیان سومری - ابراهیمی، اشاره به ده امر یهوه ( Jhwh ) ابلاغ گردیده به گوش سر و دل موسا تحت عنوان هالیوودی ده فرمان موسا و اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) یا ( 0 آنتیل 9 ) و کاتِگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو در شرح و توضیح هستی یا وجود به کمک ده مقوله یا مفهوم نداشته که هرکدام از لحاظ عددی برابرند با تعداد انگشتان دست ها یا پاهای افراد انسانی ( به استثنای عده قلیل یا انگشت شماری از انسان ها که دارای شش انگشت می باشند ) .
حال سوال اینست که آن نُه عضو خانوادگی هر کدام از ما افراد انسانی ( به تعداد شمع های شمعدان خانوکیای قوم یهود ) در لحظه جاودانه حال کجا هستند، از چه نوع موجودیت و عشق و زندگی برخوردارند و هرکدام کَی و کجا از مادر متولد میشوند و مثل ما عشق و زندگی بهشتی - جهنمی - دنیوی خود را تجربه و سپری می نمایند؟.
چون ایسا مسیح نتوانسته است این سوال را طرح نماید و به آن یک پاسخ ساده، روشن، حقیقی و قابل فهم و درک برای هرفرد انسانی، ارائه دهد، شاید بتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که ایسای دوهزار سال پیش نمی تواند آن سوشیانت، مسیا، ماشیاخ، جی شوای حقیقی و وعده داده شده بوده باشد.
یک نکته مهم اینکه آن نوار سر بند طلائی و آرایشی دیادمی یا دیهیمی دارای نُه دانه در سمت چپ و نُه دانه بصورت قرینه در سمت راستِ یک دانه درشت در نقطه تقارن می باشد که در عمل شمارش یکبار از چپ به راست و بار دیگر از راست به چپ تا نکته ی مرکزی یا کانونی و یا قرینه ای ( یا سیمتری ) دو بار شمرده میشود که مجموعا ۲۰ تا می باشند، ده تا برای یک مرد و ده تا برای یک زن به شکل یک زوج دنیوی - زمینی.
شاید پیشینان خود ما ایرانیان به این دلیل به شاگرد اول ها بجای یک ( ۱ ) نمره ی بیست ( ۲۰ ) میداده اند که امروز هم مرسوم می باشد.
مرا به بزرگواری خویش ببخشائید از اینکه اندکی :
ایسا وار از هر گول و گولیاد و آدم و آدمکی بیزارم و محمّد آسا از هر دیو و دد و غول و جن و جنکی ملولم و انسانم آرزوست/.
یا اینکه دیهیم به شکل دهی ایم تلفظ و بیان میشده به این معنا که هرکدام از ما افراد انسانی ده تائی آفریده شده ایم یعنی به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج ملکوتی یا آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه بر خوردار گردیده ایم.
... [مشاهده متن کامل]
این معنا در تضاد با داستان خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد از دیدگاه ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام در باغچه بهشت می باشد. اما همخوانی و همسوئی دارد با معنای واژگان یا واژه های جمله ای اوستائی؛ یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه، که هردو به زبان قوم ماد بوده و نه قوم پارس. اولی در میدان های خود و انسان شناسی در خطاب به خود و شنونده به معنای " خود تو ده تائی هستی " و دیگری در ریشه یابی زندگی انسانی بسوی گذشته های دور دست روی کره زمین و پیوند ریشه ها به آسمان به معنای" زندگانی های دهگانه آسمانی" .
در این زمینه شاید مفید، ثمربخش و راهگشا باشد بدانیم که آبراهام یا ابراهیم ( به اصطلاح پدر اقوام یهود و عرب ) و اجداد سومری و فارسی زبان وی حکم خبری و امری زیر را صادر نموده اند: جو ده، خبری یعنی جوینده ی ده ( ۱۰ ) و امری یعنی ده ( 10 ) را بجوی.
آن حکم صادر شده بعدا در ایران رمزی و راز آلود و معمائی گردیده و به شکل جهود تحول یافته و توسط پادشاهان هخامنشی حدود 520 سال قبل از میلاد ایسا مسیح بصورت یهود ( Jahud یا yahud ) روی سرزمین یودا ( Juda ) بخش جنوبی اسرائیل امروز در آن دوران گذاشته شده و سپس حدود صد سال قبل از میلاد توسط رومیان به شکل Judaa با تلفظ احتمالی یودا آ، تحول یافته.
امروز و آینده شاید بتوانیم با یقین و اطمینان هم بدانیم و هم باور داشته باشیم که آن ده های حقیقی از دیدگاه پیشینیان سومری - ابراهیمی، اشاره به ده امر یهوه ( Jhwh ) ابلاغ گردیده به گوش سر و دل موسا تحت عنوان هالیوودی ده فرمان موسا و اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) یا ( 0 آنتیل 9 ) و کاتِگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو در شرح و توضیح هستی یا وجود به کمک ده مقوله یا مفهوم نداشته که هرکدام از لحاظ عددی برابرند با تعداد انگشتان دست ها یا پاهای افراد انسانی ( به استثنای عده قلیل یا انگشت شماری از انسان ها که دارای شش انگشت می باشند ) .
حال سوال اینست که آن نُه عضو خانوادگی هر کدام از ما افراد انسانی ( به تعداد شمع های شمعدان خانوکیای قوم یهود ) در لحظه جاودانه حال کجا هستند، از چه نوع موجودیت و عشق و زندگی برخوردارند و هرکدام کَی و کجا از مادر متولد میشوند و مثل ما عشق و زندگی بهشتی - جهنمی - دنیوی خود را تجربه و سپری می نمایند؟.
چون ایسا مسیح نتوانسته است این سوال را طرح نماید و به آن یک پاسخ ساده، روشن، حقیقی و قابل فهم و درک برای هرفرد انسانی، ارائه دهد، شاید بتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که ایسای دوهزار سال پیش نمی تواند آن سوشیانت، مسیا، ماشیاخ، جی شوای حقیقی و وعده داده شده بوده باشد.
یک نکته مهم اینکه آن نوار سر بند طلائی و آرایشی دیادمی یا دیهیمی دارای نُه دانه در سمت چپ و نُه دانه بصورت قرینه در سمت راستِ یک دانه درشت در نقطه تقارن می باشد که در عمل شمارش یکبار از چپ به راست و بار دیگر از راست به چپ تا نکته ی مرکزی یا کانونی و یا قرینه ای ( یا سیمتری ) دو بار شمرده میشود که مجموعا ۲۰ تا می باشند، ده تا برای یک مرد و ده تا برای یک زن به شکل یک زوج دنیوی - زمینی.
شاید پیشینان خود ما ایرانیان به این دلیل به شاگرد اول ها بجای یک ( ۱ ) نمره ی بیست ( ۲۰ ) میداده اند که امروز هم مرسوم می باشد.
مرا به بزرگواری خویش ببخشائید از اینکه اندکی :
ایسا وار از هر گول و گولیاد و آدم و آدمکی بیزارم و محمّد آسا از هر دیو و دد و غول و جن و جنکی ملولم و انسانم آرزوست/.
دیهیم:تاج
دکتر کزازی در مورد واژه ی "دیهیم " می نویسد : ( ( دیهیم به معنی تاج است این واژه ی پارسی با diademe در فرانسوی و diademaدر اسپانیایی سنجیدنی است. این ریخت ها از واژه ی یونانی "دیادِما" بر آمده اند. "دیادِما"، در یونانی از دیادِئو به معنی فرو گرفتن، فروبستن، گرد چیزی را گرفتن و به زندان و در حصار افکندن بر آمده است و "نوار یا رشته ای بوده است بر گِرد ِکلاه پادشاهی، فرمانروایان ایران را "چنان می نماید که " دیادما " نخست به ریخت دَیْدِم و دَیْدیم در آمده است و از آن پس، با دگرگونی " د " به "هـ" دیهیم شده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد ؟
ندارد کس آن روزگاران به یاد ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 231. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "دیهیم " می نویسد : ( ( دیهیم به معنی تاج است این واژه ی پارسی با diademe در فرانسوی و diademaدر اسپانیایی سنجیدنی است. این ریخت ها از واژه ی یونانی "دیادِما" بر آمده اند. "دیادِما"، در یونانی از دیادِئو به معنی فرو گرفتن، فروبستن، گرد چیزی را گرفتن و به زندان و در حصار افکندن بر آمده است و "نوار یا رشته ای بوده است بر گِرد ِکلاه پادشاهی، فرمانروایان ایران را "چنان می نماید که " دیادما " نخست به ریخت دَیْدِم و دَیْدیم در آمده است و از آن پس، با دگرگونی " د " به "هـ" دیهیم شده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد ؟
ندارد کس آن روزگاران به یاد ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 231. )
تاج
دِیهیم ( دِیهول ) - واژه فارسی میانه ( پهلوی ) - diadema برگرفته شده از فارسی است!
معنی: تاج، افسر، کلاه جواهرنشان، کَلیل، گَرزَن، بَساک!
معنی: تاج، افسر، کلاه جواهرنشان، کَلیل، گَرزَن، بَساک!