crown
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تارک، نیم تاج، دیهیم، سربند یا پیشانی بند پادشاهان
گل اذین، دیهیم
پیشنهاد کاربران
diadema شاید در اصل و ریشه به شکل دَی آدما تلفظ و بیان میشده به معنای دیرزو یا زمان گذشته ی آدم ها.
یا اینکه دیهیم به شکل دهی ایم تلفظ و بیان میشده به این معنا که هرکدام از ما افراد انسانی ده تائی آفریده شده ایم یعنی به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج ملکوتی یا آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه بر خوردار گردیده ایم.
... [مشاهده متن کامل]
این معنا در تضاد با داستان خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد از دیدگاه ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام در باغچه بهشت می باشد. اما همخوانی و همسوئی دارد با معنای واژگان یا واژه های جمله ای اوستائی؛ یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه، که هردو به زبان قوم ماد بوده و نه قوم پارس. اولی در میدان های خود و انسان شناسی در خطاب به خود و شنونده به معنای " خود تو ده تائی هستی " و دیگری در ریشه یابی زندگی انسانی بسوی گذشته های دور دست روی کره زمین و پیوند ریشه ها به آسمان به معنای" زندگانی های دهگانه آسمانی" .
در این زمینه شاید مفید، ثمربخش و راهگشا باشد بدانیم که آبراهام یا ابراهیم ( به اصطلاح پدر اقوام یهود و عرب ) و اجداد سومری و فارسی زبان وی حکم خبری و امری زیر را صادر نموده اند: جو ده، خبری یعنی جوینده ی ده ( ۱۰ ) و امری یعنی ده ( 10 ) را بجوی.
آن حکم صادر شده بعدا در ایران رمزی و راز آلود و معمائی گردیده و به شکل جهود تحول یافته و توسط پادشاهان هخامنشی حدود 520 سال قبل از میلاد ایسا مسیح بصورت یهود ( Jahud یا yahud ) روی سرزمین یودا ( Juda ) بخش جنوبی اسرائیل امروز در آن دوران گذاشته شده و سپس حدود صد سال قبل از میلاد توسط رومیان به شکل Judaa با تلفظ احتمالی یودا آ، تحول یافته.
امروز و آینده شاید بتوانیم با یقین و اطمینان هم بدانیم و هم باور داشته باشیم که آن ده های حقیقی از دیدگاه پیشینیان سومری - ابراهیمی، اشاره به ده امر یهوه ( Jhwh ) ابلاغ گردیده به گوش سر و دل موسا تحت عنوان هالیوودی ده فرمان موسا و اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) یا ( 0 آنتیل 9 ) و کاتِگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو در شرح و توضیح هستی یا وجود به کمک ده مقوله یا مفهوم نداشته که هرکدام از لحاظ عددی برابرند با تعداد انگشتان دست ها یا پاهای افراد انسانی ( به استثنای عده قلیل یا انگشت شماری از انسان ها که دارای شش انگشت می باشند ) .
حال سوال اینست که آن نُه عضو خانوادگی هر کدام از ما افراد انسانی ( به تعداد شمع های شمعدان خانوکیای قوم یهود ) در لحظه جاودانه حال کجا هستند، از چه نوع موجودیت و عشق و زندگی برخوردارند و هرکدام کَی و کجا از مادر متولد میشوند و مثل ما عشق و زندگی بهشتی - جهنمی - دنیوی خود را تجربه و سپری می نمایند؟.
چون ایسا مسیح نتوانسته است این سوال را طرح نماید و به آن یک پاسخ ساده، روشن، حقیقی و قابل فهم و درک برای هرفرد انسانی، ارائه دهد، شاید بتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که ایسای دوهزار سال پیش نمی تواند آن سوشیانت، مسیا، ماشیاخ، جی شوای حقیقی و وعده داده شده بوده باشد.
یک نکته مهم اینکه آن نوار سر بند طلائی و آرایشی دیادمی یا دیهیمی دارای نُه دانه در سمت چپ و نُه دانه بصورت قرینه در سمت راستِ یک دانه درشت در نقطه تقارن می باشد که در عمل شمارش یکبار از چپ به راست و بار دیگر از راست به چپ تا نکته ی مرکزی یا کانونی و یا قرینه ای ( یا سیمتری ) دو بار شمرده میشود که مجموعا ۲۰ تا می باشند، ده تا برای یک مرد و ده تا برای یک زن به شکل یک زوج دنیوی - زمینی.
شاید پیشینان خود ما ایرانیان به این دلیل به شاگرد اول ها بجای یک ( ۱ ) نمره ی بیست ( ۲۰ ) میداده اند که امروز هم مرسوم می باشد.
مرا به بزرگواری خویش ببخشائید از اینکه اندکی :
ایسا وار از هر گول و گولیاد و آدم و آدمکی بیزارم و محمّد آسا از هر دیو و دد و غول و جن و جنکی ملولم و انسانم آرزوست/.
یا اینکه دیهیم به شکل دهی ایم تلفظ و بیان میشده به این معنا که هرکدام از ما افراد انسانی ده تائی آفریده شده ایم یعنی به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج ملکوتی یا آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه بر خوردار گردیده ایم.
... [مشاهده متن کامل]
این معنا در تضاد با داستان خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد از دیدگاه ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام در باغچه بهشت می باشد. اما همخوانی و همسوئی دارد با معنای واژگان یا واژه های جمله ای اوستائی؛ یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه، که هردو به زبان قوم ماد بوده و نه قوم پارس. اولی در میدان های خود و انسان شناسی در خطاب به خود و شنونده به معنای " خود تو ده تائی هستی " و دیگری در ریشه یابی زندگی انسانی بسوی گذشته های دور دست روی کره زمین و پیوند ریشه ها به آسمان به معنای" زندگانی های دهگانه آسمانی" .
در این زمینه شاید مفید، ثمربخش و راهگشا باشد بدانیم که آبراهام یا ابراهیم ( به اصطلاح پدر اقوام یهود و عرب ) و اجداد سومری و فارسی زبان وی حکم خبری و امری زیر را صادر نموده اند: جو ده، خبری یعنی جوینده ی ده ( ۱۰ ) و امری یعنی ده ( 10 ) را بجوی.
آن حکم صادر شده بعدا در ایران رمزی و راز آلود و معمائی گردیده و به شکل جهود تحول یافته و توسط پادشاهان هخامنشی حدود 520 سال قبل از میلاد ایسا مسیح بصورت یهود ( Jahud یا yahud ) روی سرزمین یودا ( Juda ) بخش جنوبی اسرائیل امروز در آن دوران گذاشته شده و سپس حدود صد سال قبل از میلاد توسط رومیان به شکل Judaa با تلفظ احتمالی یودا آ، تحول یافته.
امروز و آینده شاید بتوانیم با یقین و اطمینان هم بدانیم و هم باور داشته باشیم که آن ده های حقیقی از دیدگاه پیشینیان سومری - ابراهیمی، اشاره به ده امر یهوه ( Jhwh ) ابلاغ گردیده به گوش سر و دل موسا تحت عنوان هالیوودی ده فرمان موسا و اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) یا ( 0 آنتیل 9 ) و کاتِگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو در شرح و توضیح هستی یا وجود به کمک ده مقوله یا مفهوم نداشته که هرکدام از لحاظ عددی برابرند با تعداد انگشتان دست ها یا پاهای افراد انسانی ( به استثنای عده قلیل یا انگشت شماری از انسان ها که دارای شش انگشت می باشند ) .
حال سوال اینست که آن نُه عضو خانوادگی هر کدام از ما افراد انسانی ( به تعداد شمع های شمعدان خانوکیای قوم یهود ) در لحظه جاودانه حال کجا هستند، از چه نوع موجودیت و عشق و زندگی برخوردارند و هرکدام کَی و کجا از مادر متولد میشوند و مثل ما عشق و زندگی بهشتی - جهنمی - دنیوی خود را تجربه و سپری می نمایند؟.
چون ایسا مسیح نتوانسته است این سوال را طرح نماید و به آن یک پاسخ ساده، روشن، حقیقی و قابل فهم و درک برای هرفرد انسانی، ارائه دهد، شاید بتوان با یقین و اطمینان هم باور داشت و هم دانست که ایسای دوهزار سال پیش نمی تواند آن سوشیانت، مسیا، ماشیاخ، جی شوای حقیقی و وعده داده شده بوده باشد.
یک نکته مهم اینکه آن نوار سر بند طلائی و آرایشی دیادمی یا دیهیمی دارای نُه دانه در سمت چپ و نُه دانه بصورت قرینه در سمت راستِ یک دانه درشت در نقطه تقارن می باشد که در عمل شمارش یکبار از چپ به راست و بار دیگر از راست به چپ تا نکته ی مرکزی یا کانونی و یا قرینه ای ( یا سیمتری ) دو بار شمرده میشود که مجموعا ۲۰ تا می باشند، ده تا برای یک مرد و ده تا برای یک زن به شکل یک زوج دنیوی - زمینی.
شاید پیشینان خود ما ایرانیان به این دلیل به شاگرد اول ها بجای یک ( ۱ ) نمره ی بیست ( ۲۰ ) میداده اند که امروز هم مرسوم می باشد.
مرا به بزرگواری خویش ببخشائید از اینکه اندکی :
ایسا وار از هر گول و گولیاد و آدم و آدمکی بیزارم و محمّد آسا از هر دیو و دد و غول و جن و جنکی ملولم و انسانم آرزوست/.
دیهیم:تاج
دکتر کزازی در مورد واژه ی "دیهیم " می نویسد : ( ( دیهیم به معنی تاج است این واژه ی پارسی با diademe در فرانسوی و diademaدر اسپانیایی سنجیدنی است. این ریخت ها از واژه ی یونانی "دیادِما" بر آمده اند. "دیادِما"، در یونانی از دیادِئو به معنی فرو گرفتن، فروبستن، گرد چیزی را گرفتن و به زندان و در حصار افکندن بر آمده است و "نوار یا رشته ای بوده است بر گِرد ِکلاه پادشاهی، فرمانروایان ایران را "چنان می نماید که " دیادما " نخست به ریخت دَیْدِم و دَیْدیم در آمده است و از آن پس، با دگرگونی " د " به "هـ" دیهیم شده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد ؟
ندارد کس آن روزگاران به یاد ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 231. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "دیهیم " می نویسد : ( ( دیهیم به معنی تاج است این واژه ی پارسی با diademe در فرانسوی و diademaدر اسپانیایی سنجیدنی است. این ریخت ها از واژه ی یونانی "دیادِما" بر آمده اند. "دیادِما"، در یونانی از دیادِئو به معنی فرو گرفتن، فروبستن، گرد چیزی را گرفتن و به زندان و در حصار افکندن بر آمده است و "نوار یا رشته ای بوده است بر گِرد ِکلاه پادشاهی، فرمانروایان ایران را "چنان می نماید که " دیادما " نخست به ریخت دَیْدِم و دَیْدیم در آمده است و از آن پس، با دگرگونی " د " به "هـ" دیهیم شده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد ؟
ندارد کس آن روزگاران به یاد ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 231. )
تاج
دِیهیم ( دِیهول ) - واژه فارسی میانه ( پهلوی ) - diadema برگرفته شده از فارسی است!
معنی: تاج، افسر، کلاه جواهرنشان، کَلیل، گَرزَن، بَساک!
معنی: تاج، افسر، کلاه جواهرنشان، کَلیل، گَرزَن، بَساک!