دیکشنری
مترجم
بپرس
دیر رفتن
delay
دنبال کنید
مترادف ها
linger
(فعل)
مردد بودن، تاخیر کردن، درنگ کردن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، دیر رفتن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک