منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
کلمه ی دِیْر در فرهنگ و کلام بزرگان ما به مکانی اشاره دارد که برای هدف خاصی دایر شده و به دُوْر افتاده. مثل دِیْر مُغان. که اصطلاح دانشگاه امروزی ما می باشد یعنی یک مکان دایر شده برای پُر کردن مُغ یا اصطلاح امروزی مَغز. مثل کلمه مُغازه یا مُخازه یا مخزن و خزینه و خازن و این اصطلاحات با همین ریشه.
دیر dir ( در برابر زود ) این واژه در سغدی: qer؛ اوستایی: dirim؛ مانوی: der ( پایدار، آنچه و یا آن که زمان درازی بماند ) بوده است.
دیر: deyr: ( پرستشگاه ) . این واژه در سنسکریت با همین گویش به معنی بریده، دریده بوده است و بعدها در پارسی به معنی جایی به کار رفته که بریده ها از دنیا در آن جا زندگی می کنند.
... [مشاهده متن کامل] واژه دیر
معادل ابجد 214
تعداد حروف 3
تلفظ dir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: dēr]
مختصات ( دَ یا دِ ) [ معر. ] ( اِ. )
آواشناسی deyr
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
دیر: واژه کهن پارسی در متون پارسی به معنی محل عبادت زردشتیان، آتشکده ، نیایش گاه، معبد
دیر یک واژه فارسی میانه در برابر زود
دیر به معنای زمانی به ترکی میشه گئچ
دَیَر درترکی یعنی ارزش
دیر ( زمان ) به ترکی گئچ و بئواقت
دَیَر به ترکی ارزش
دور در زبان ملکی گالی بشکرد
دراز، دور، طولانی
دیر به ترکی: گئج ، بئواقت
محل عباد افراد مسیحی - عبادتگاه مسیحی ها
کنایه از جهان مادری
مغان معبد زردشتیان
صومعه محل عبادت راهبان مسیحی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)