دگرگون

/degargun/

    divergent
    trans-
    varied
    changed
    metamorphosed

فارسی به انگلیسی

دگرگون پذیر
fluid, variable

دگرگون پذیری
fluidity, variance

دگرگون ساز
transformer

دگرگون شدگی
mutation

دگرگون شدن
break, change, diverge, metamorphose, mutate, shift, switch, turn

دگرگون شدن از راه امیختن با چیز دیگر
dilute

دگرگون شدن تدریجی
evolve

دگرگون شده
varied

دگرگون شونده
switcher

دگرگون گر
kaleidoscope, volatile

دگرگون ناپذیر
eternal

دگرگون نشدنی
firm, immutable, inflexible

دگرگون کردن
change, reverse, shift, transform, turn, restructure, to change in form

دگرگون کردن از راه امیختن با چیز دیگر
dilute

دگرگون کردن به طور کامل
revolutionize, transmogrify

دگرگون کردن ناگهانی روال کار
tack

مترادف ها

dissimilar (صفت)
بی شباهت، ناجور، مختلف، غیر مشابه، ناهمسان، ناهمانند، دگرگون

vicissitudinous (صفت)
متغیر، دگرگون، تحول پذیر، پر فراز و نشیب

پیشنهاد کاربران

زیر و رو شدن
تغییر کردن
تغییر کردن حالت
متحول
ازحالتی به حالت دیگر تغییرکردن
جمع فضیلت - خوبی ها - برتری ها

تغییر یافته