دچار شدن


    curse
    involve
    seize

فارسی به انگلیسی

دچار شدن به بیماری
strike

دچار شدن به درد
strike

پیشنهاد کاربران

در گویش شهرستان بهاباد از مصدر مرکب "سَر دچار شدن"sar dochaar shodan" در کنار 'دچار شدن' به معنای گرفتار و مبتلا شدن استفاده می شود.
نمیدونم اسراییل کجا بود که سرْ دچارِ کشورهای مسلمون ها شد.
این چه بلایی بود سرْ دچارِ کشورهای منطقه شد.
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه خونواده ها سرْ دچارِ تجمل و اسراف شدن.
چِقَ وَخته ( چقدر وقته ) سرْ دچارِ این سبزی هستم.
چِقَ وَخته ( چقدر وقته ) کله بند سبزی پاک کردنم.
کله بند/kale band/در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند است که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول، سرگرم و گرفتار است. طرف میگه از صبح تالا ( تا حالا ) ، کله بند ماشین هستم ( سرگرم تعمیر ماشین یا تمیز کردن بودن )

land somebody in trouble/hospital/court etc
گرفتار شدن
lapse into ( something )
متحمل شدن
گرفتار آمدن
come over
دچار . . . شدن
He came rushing over when I fell
وقتی افتاد دچار صدمه شد
ابتلا

بپرس