دولا

/dollA/

    of double thickness
    two-ply
    twofold
    replicate
    double
    two-ply

فارسی به انگلیسی

دولا پهنا
of double width

دولا تاب
two-ply

دولا دولا
in a stooping posture

دولا شدن
bend, crouch, double, lap, jackknife, stoop, to stoop

دولا شدن از خنده
fold

دولا شدن از درد
fold

دولا کردن
crouch, double, jackknife, to double, to bend, to fold double

دولا کردن لبه ی پتو
tuck

دولا کردن لبه ی ملافه
tuck

دولا یا دولایی
of double thickness, two-ply, twofold

مترادف ها

geminate (صفت)
جفت، دوتا، دولا، توام

dual (صفت)
دو جنبه ای، دوتایی، همزاد، دولا، توام، دو واحدی

double (صفت)
دوتایی، دوتا، برابر، همزاد، دولا

duplex (صفت)
دوتایی، مضاعف، دولا، دولایی، دو رشته ای، دوسمتی

reclinate (صفت)
دولا

two-ply (صفت)
دولا، دولاتاب

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دولادولادولا
دولا کوتاه شده ی دو تاه
دولا = دوتاه
دولایک کلمۀ ترکی است دولا فعل امر دولاماک=تاکردن، خم کردن، بهم امیختن، پیچیدن، بسته بندی کردن، تابیدن، در لفاف گذاشتن، دور چیزی را گرفتن، حلقه زدن، چرخاندن، برگرداندن، برگشتن، دور چیزی گرداندن، پوشش دادن،
...
[مشاهده متن کامل]
و. . . - داشینا دولا=دورش بپیچان - داشینا دولان=دورش حلقه بزن، دورش بپیچ - ایزا دولان=به عقب برگرد - من دولانجاک=من برمی گردم - داشینی دولا=دور آن را بپوشان ( بسته بندی کن ) - دولاما = دلمه، دور پیچ ( مثل: دلمه برگ انگور، دلمه بادمجان، و. . . ) - باشینگا دولانایین= دور سرت بگردم، دورت بگردم - کلمات مرتبط فارسی انگلیسی با ترکی:poladabady@blogfa. com

دولاییدَن.
دولایاندن.