دُوری در زبان لکی یعنی: ۱. بشقاب غذا خوری ۲. دور یعنی هر چیز گرد و دوار و دایره شکل
فراق، فرقت، هجران،
حمید رضا مشایخی - اصفهان
در زبان کوردی جنوب ایلام میشه بشقاب
دیگ سفالی شبیه دیزی ولی بزرگتر
گویش طالقانی
به معنی بشقاب
davri یا dovri . دَوْری
دهخدا: دوری . [ دَ / دُو ] ( ص نسبی ) منسوب به دور. رحوی . چنبری . دورانی . ( یادداشت مؤلف ) . || منسوب به دور و گردش در زمان خاص .
- جنون دوری ؛جنون ادواری .
شعر دوری همان ورن همسان دو لختی هست مانند مفعول/فاعلاتن/مفعول/فاعلاتن
جدایی . . . . . فاصله دار. . . . . . . . هجر . . . هجران . . . . .
بشقاب
جدایی، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران
در گویش تاتی بشقاب را گویند.
هجران
بشقاب.
از واژه های متروک در برخی روستاهای فارس در محل شهر باستانی استخر.
نبودن حضوری، فاصله داشتن، ندیدن کسی
دُوری در گدیش یزدی یعنی بشقاب
در زبان لری کرمانجی به معنی بشقاب
درزبان کردی وفارسی کهن ( پیش ازمشروطه ) به معنی بشقاب است
بشقاب بزرگ و مقعر
در زبان لری بختیاری به معنی
بشقاب بزرگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)