دور اندیشی

/durandiSi/

    caution
    prudence
    providence
    foresight

مترادف ها

foresight (اسم)
پیش بینی، بصیرت، دوراندیشی، مال اندیشی

forethought (اسم)
احتیاط، دوراندیشی، مال اندیشی، اندیشه قبلی

پیشنهاد کاربران

حزم، حازم، تفکر
خوض
احتیاط
براوردگری
دور اندیشی
کسی که در عواقب امور می اندیشد و راه صحیح را بر می گزیند.
امعان و حازم
امعان . .
حازم
اینده نگری