دور از


    away
    de-
    out
    wide
    with-

فارسی به انگلیسی

دور از انظار
back seat, close, low profile, secluded

دور از بدن
supine

دور از جاده
out-of-the-way

دور از خط استوا
high

دور از دسترس
close

دور از دسترسی
inaccessible

دور از ساحل
offshore

دور از شان
unbecoming

دور از عقل
counterintuitive

دور از عقل سلیم
unreasonable

دور از محلی
off

دور از مد نظر
inconspicuous

دور از مرکز
outlying

دور از میهن
expatriate, away from ones home

دور از هدف
wild

دور از هم
thin

دور از واقعیت
spacey, spacy

مترادف ها

back (قید)
دور از، به عقب، عقب، در عقب، پس، از عقب

out (قید)
دور از، بیرون، بیرون از

away (قید)
دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی

past (قید)
دور از، پیش، پیش از، در ماورای

away from (قید)
دور از

far (قید)
خیلی، دور از، بسیار، بعلاوه، زیاد

abs- (پیشوند)
از، دور از، غیر از

ab- (پیشوند)
غیر، از، جدایی، دور از

پیشنهاد کاربران