دیکشنری
مترجم
بپرس
دوا زدن
to apply a medicine to
دنبال کنید
مترادف ها
drug
(فعل)
تخدیر کردن، دوا زدن، دارو خوراندن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک