دهکده

/dehkade/

    small village
    hamlet
    settlement

فارسی به انگلیسی

دهکده بسیار کوچک
hamlet

دهکده سیاه پوستان
kraal

مترادف ها

stead (اسم)
مسکن، مقر، جا، دهکده، مزرعه، مکان

borough (اسم)
قصبه، بخش، دهکده

village (اسم)
قصبه، دهکده، ده، روستا، قریه

hamlet (اسم)
قصبه، دهکده، دهی که در ان کلیسا نباشد

dene (اسم)
دهکده، دره

dorp (اسم)
دهکده، شهر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دهکدهدهکدهدهکدهدهکده
در پارسی میانه: ویس
آبادی، قریه، روستا
حمید رضا مشایخی - اصفهان
آبادی، ده، دهات، رستاق، روستا، قریه، قصبه
دهکده. [ دِ ک َ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) به معنی خانه ٔ ده یعنی خانه ای که در ده واقع باشد به قلب اضافت. ( غیاث ) ( آنندراج ) . || قریه. روستا. ده. دیه. ده کوچک. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به ده شود. || قصبه. ( یادداشت مؤلف ) .
...
[مشاهده متن کامل]

دهکده. [ دِ ک َ دَ / دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هکان بخش کوهک شهرستان جهرم. واقع در 30هزارگزی باختر جهرم. سکنه ٔ آن 300 تن. آب آن از چشمه ٔ شور تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ) .

۱. ده، قریه، ده کوچک.
۲. خانه ای که در ده باشد
روستا، دهکده
ابادی