دهنه

/dahane/

    bit of a bridle
    rein
    opening
    mouth
    orifice
    office

فارسی به انگلیسی

دهنه ابخوری
snaffle or halter, bit

دهنه اسب
bit, snaffle

دهنه و افسار اسب
snaffle

دهنه کردن
to bridle, to rein or curb

مترادف ها

bit (اسم)
ذره، خرده، مته، رقم دودویی، تکه، قطعه، لقمه، سرمته، دهنه، لجام، پاره، ریزه، تیغه رنده

gap (اسم)
وقفه، شق، دهنه، رخنه، شکاف، درز، جای باز، اختلاف زیاد

line (اسم)
سیم، بند، خط، دهنه، لجام، طرح، رشته، سطر، ریسمان، رده، جاده، رسن، مسیر، ردیف، مسیر که با خط کشی مشخص میشود

muzzle (اسم)
صورت، پوزه بند، پوزه، دهنه، دهان بند، سر لوله بخاری، سرلوله هفت تیر یاتفنگ

harness (اسم)
دهنه، افسار، تارکش، اشیاء، زین و برگ کردن

jet (اسم)
دهانه، دهنه، پرتاب، فوران، فواره، جت، کهربای سیاه، سنگ موسی، مهر سیاه، پرش اب، جریان سریع

پیشنهاد کاربران

واحد شمارش محل کسب مانند مغازه
دهنه گرفتن
افسار، عنان، لجام، لگام، مهار، دهانه
لگام
دهنه. به فاصله بین دو تکیه گاه یک عضو سازه ای مانند تیر یا پل، دهنه یا دهانه ( به انگلیسی: Span ) گفته می شود. یک دهانه ممکن است به یک تیر یا یک سیم محدود شود. مورد نخست، برای پل ها کاربرد داشته و مورد دوم نیز برای خطوط انتقال انرژی، خطوط مخابراتی، برخی از انواع آنتن یا تله کابین مورد استفاده قرار می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

نمای کنار یک تیر ساده ( بالا ) که تحت اثر بار گشترده یکنواخت، خم شده است ( پایین ) .
دهنه، یک عامل مهم برای یافتن مقاومت و بیشترین مقدار لنگر خمشی و خیز یک تیر به شمار می رود. مقدار حداکثر لنگر خمشی و خیز در شکل روبرو با استفاده از روابط زیر به دست می آید:
لنگر: Mmax = 1/8 · q · L2
خیز: fmax = 5/48 · Mmax· L2 / ( E · I )
از این روابط می توان نتیجه گرفت که با دو برابر شدن طول دهانه، لنگر ماگزیمم ( و متعاقب آن تنش ) ، چهار برابر و خیز نیز شانزده برابر افزایش پیدا می کند.
منابع
مشارکت کنندگان ویکی پدیا، «Span ( architecture ) »، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد ( بازیابی در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۲ ) .