دهناد
دهناد. [ دَ ] ( اِ ) ترتیب و نظام ونسق و سلک و نظم و انتظام . ( ناظم الاطباء ) . به معنی نظام و نسق باشد. ( از انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ) . برساخته ٔ دساتیر است . ( از حاشیه ٔ معین بر برهان ) .
دهخدا
بادرود
دهناد. [ دَ ] ( اِ ) ترتیب و نظام ونسق و سلک و نظم و انتظام . ( ناظم الاطباء ) . به معنی نظام و نسق باشد. ( از انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ) . برساخته ٔ دساتیر است . ( از حاشیه ٔ معین بر برهان ) .
دهخدا
بادرود