دهش

/daheS/

    charity
    donation
    endowment
    generosity
    grant
    handout
    tip
    offering

مترادف ها

give (اسم)
دهش

liberality (اسم)
سخاوت، دهش، ازادگی، بخشایندگی

munificence (اسم)
بخشش، کرم، سخاوت، بخشندگی، دهش، بذل، کرامت

largess (اسم)
انعام، بخشش، سخاوت، وسعت نظر، دهش، گشاده دستی، ازادگی، بخشیدگی

donation (اسم)
اهداء، دهش، عطا، عطیه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دهشدهشدهشدهش
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
دهشدهشدهشدهشدهش
خلعت
دَهِش -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : "dahišn"
دَشت، داشت ( داشتن! ) ، داشن ( دَشن، دَهِش به مانند: پاداشن! ) -
( ( آن را با واژه "دَهشَت" یکسان ندانید: شگفتی، تعجب، سرگشتگی، بُهت، گیجی -
...
[مشاهده متن کامل]

وحشت، ترس، بیم، هراس -
اضطراب، نگرانی، دلواپسی، دلهره، دلشوره ) )
واژه انگلیسی "donate، donation" از واژه دشت ( دَهِش ) وام گرفته شده است!
در اوستا: دُویشت ( dōišt )
به مانند: دَئیِ دُویشت ( daiedōišt ) >>> دَهِش دادن!
( ( آن را با واژه اوستایی دیگر یکسان ندانید!
دَئوشتَرَ ( daoštara ) : مشرق، خاور، باختر ) )
معنی: دَخش، دستلاف ( دست فال ) ، داشَن ( داشاد! ) ، سر چراغی ( چراغ اول ) -
ارزانی داشتن، چشم روشنی، هدیه، پیشکش، ارمغان، رَهاوَرد، نورَهان، نوژین، شَنگ ( شهناز! ) ، آدا! -
دَهِش ( دَهِشن ) ، دسترنج ( مُزد ) ، پاداش ( پاداشَن ) ، شادمانه ( شادیانه ) ، نیکویی ( نِکویی ) ، سپاسه!
( ( یادآوری از واژه نوروز:
نام 25 روز اوستایی:
اَرد ( آراد، اَردوخش، اَشی وَنگوهی، پارَند، راتا، آدا ) : راستی و درستی، صداقت و درستکاری، دَهِش و بخشندگی، توانگری و دارایی -
ایزدبانو روزی دهنده و جانپاس مال و مَنال ( پول و پَله ) ، سرمایه، ثروت و دارایی ) )
آفرینش ( آفریدگار، آفریده )
به مانند بُندَهِشن: آغاز آفرینش!
بُندَهِش ( بندَهِشن ) ، فرگرد ( فصل ) 1، بند35:
u - š nazdist�dahišn�xwadīh dād nēk - rawišnīh, ān mēnōg ī - š tan ī xwēš pad - iš weh be kard, ka - š dām - dahišnīh menīd; čē - š az dām - dahišnīh xwadāyīh būd
معنی: نخستین آفرینشی را [که] خودی بخشید نیک روشی [بود]، آن مینو که چون آفرینش را اندیشید، بدان تنِ خویش را نیکو بکرد؛ زیرا، او را خدایی از آفرینش ( آفریدگار ) بود
بخشش ( پیشکش ) :
فرگرد ( فصل ) 4، بخش 52 زند بهمن یَسن:
ud pādāšn dādīhā nē dahēnd ud�dahišn�ud ahlaw - dād nē dahēnd, ān - iz dahēnd abāz abaxšāyēnd
معنی: و پاداش به داد ( به حق ) ندهند و دَهِش ( بخشش، عطا ) و اَهلَوداد ( صدقه ) ندهند، نیز آنچه را دهند، پشیمان شوند
( ( اَبَخش ( abaxš ) : پشیمان! ) )
دسترنج ( مُزد ) :
بخشی از فرگرد ( فصل ) 4، بخش 22 زند بهمن یَسن:
u - šān dahišn pad kār kam
معنی: دسترنج ( مُزد ) ایشان در برابر کار کم است

منابع• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa • https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
بخشش
فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز �داد� و �دَهِش� یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
دهش= افرینش - مانند نبیگ بندهش = بن افرینش
با توجه به اینکه ( دهش ) ، اسم مصدر از مصدر ( دادن ) است , پس بنابراین تلفظ صحیح این کلمه dehesh می باشد
ده ش
هشام
احسان، انعام، بخشش، بذل، موهبت، هِبه
احسان، انعام، بخشش، بخشندگی، بذل، داد، عطا، موهبت، هبه
دهش: در پهلوی دهشن dahišn بوده است .
( ( به فرمان یزدان پیروزگر
به داد و دِهِش تنگ بستم کمر. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 250. )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)