دندانه دار کردن


    indent
    notch
    snick

فارسی به انگلیسی

دندانه دار کردن چوب خط
nick

دندانه دار کردن دیوار دژ و قصر
crenelate

مترادف ها

rack (فعل)
دندانه دار کردن، سخت بازپرسی کردن از، روی چنگک گذاردن، بشدت کشیدن

indenture (فعل)
شیار دار کردن، دندانه دار کردن، با سند مقید کردن، بشاگردی گرفتن، با سند مقید شدن، با قرارداد استخدام کردن

cog (فعل)
دندانه دار کردن

tooth (فعل)
دندانه دار کردن، مضرس کردن، دارای دندان کردن

chine (فعل)
پشت کسی را شکستن، دندانه دار کردن

indent (فعل)
دندانه دار کردن، بر جسته کردن، سفارش دادن

jag (فعل)
دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن

پیشنهاد کاربران