دمارازروزگارکسی دراوردن


    to take complete vengeance on someone

پیشنهاد کاربران

دمار. [ دَ ] ( ترکی ، اِ ) چوبها که در میان برگ است : دمار تنباکو. دمار توتون ، و آن از �دمار� ترکی است که به معنی رگ و رگه می باشد. ( از یادداشت مؤلف ) . || ریشه های گوشت . رگ و ریشه های گوشت . || پی . عصب . رگ .
...
[مشاهده متن کامل]

- دمار از جان ( نهاد، هستی ، دماغ ، مغز ) کسی برآوردن ( درآوردن ) ؛ او را بسیار عذاب دادن . سخت شکنجه دادن . کنایه است از به هلاکت افکندن و هلاک کردن و کشتن او. ( از یادداشت مؤلف ) :
دامار در فارسی دمار تلفظ میشود

پدرشو در آوردن