دلپذیر

/delpazir/

    agreeable
    comely
    delicate
    delicious
    enjoyable
    fairy
    palatable
    pleasant
    jolly
    adorable
    pleasing
    prepossessing
    soft
    personable

فارسی به انگلیسی

دلپذیر شدن
grace

دلپذیر کردن
grace

مترادف ها

pleasant (صفت)
پسندیده، خوب، خوشایند، دلپذیر، مطبوع، خوشحال، خوش نما، باصفا، خوش، خوش مشرب، نیکو، مورد پسند

nice (صفت)
خوب، خوشایند، دلپذیر، نجیب، مودب، دلپسند

handsome (صفت)
خوب، خوشرو، دلپذیر، مطبوع، زیبا، خوش اندام، خوش روی، خوبرو، خوش منظر، خوش قیافه، قسیم

agreeable (صفت)
دلپذیر، حاضر، مطبوع

mellow (صفت)
مهربان، دلپذیر، رسیده، نرم، خوش طعم، جا افتاده

graceful (صفت)
دلپذیر، مطبوع، خوش ریخت، فرخ، برازنده، ظریف، ملیح

scrumptious (صفت)
دلپذیر، مطبوع، زیبا، شیک

amiable (صفت)
مهربان، دلپذیر، شیرین

lovely (صفت)
دلپذیر، دوست داشتنی، دلفریب

loved (صفت)
دلپذیر، محبوب، معشوق

bonnie (صفت)
جذاب، دلپذیر، زیبا، قوی و زیبا

bonny (صفت)
جذاب، دلپذیر، زیبا، قوی و زیبا

gracious (صفت)
خوشایند، مهربان، دلپذیر، بخشنده، رئوف، توفیق دهنده، فیض بخش، زیر دست نواز، خیر خواه، مطبوع دارای لطف

placable (صفت)
مهربان، دلپذیر، مطبوع، ارام، بخشنده، دلجویی پذیر

euphonious (صفت)
دلپذیر، خوش صدا

euphonic (صفت)
دلپذیر، خوش صدا

melodic (صفت)
دلپذیر، خوش اهنگ، ملیح، خوش نوا، خوش هوا، دارای ملودی

palatable (صفت)
دلپذیر، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مطبوع به ذائقه

delightful (صفت)
دلپذیر، لذت بخش، دلپسند، دلفروز، خوشی اور

melodious (صفت)
دلپذیر، ملیح، خوش نوا، دارای ملودی

kindly (صفت)
مهربان، دلپذیر، خوش خلق

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دلپذیردلپذیردلپذیردلپذیر
Pleasant
معنی. دلچسب
صبح دلپذیر
دل انگیز ، گاهی اقات به معنی خوش مزه
چشم نواز - شور انگیز - مهیج -
چشم نواز عالی خوشایند دل انگیز دل نشین خوش انگیز
لذت بخش
خوشایند
دل انگیز
چشم نواز
دل انگیز دل نشین خوش انگیز
دل انگیز

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)