دیکشنری
مترجم
بپرس
دلمه کردن
curdle
stuff
دنبال کنید
مترادف ها
curdle
(فعل)
بستن، دلمه شدن، دلمه کردن
coagulate
(فعل)
بستن، سفت شدن، لخته شدن، دلمه کردن، ماسیدن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک