keel (فعل)وارونه کردن، واژگون شدن، خنک کردن، خنک شدن، دلسرد شدن، وارونه شدن، مانع سررفتن دیگ شدنdespond (فعل)افسرده شدن، مایوس شدن، تنگدل شدن، دلسرد شدن