گُرد
بهادر
اهل دل ؛ دلاور. بهادر. ( ناظم الاطباء ) .
بادستبرد ؛ جنگاور. دلیر. باهنر. چابکدست :
بگفتش به گردان بادستبرد
کنون دست باید به شمشیر برد.
فردوسی.
همه دشت خرگاه وی را سپرد
که او بود سالار بادستبرد.
فردوسی.
چو رفتند نزدیک فرهاد گرد
... [مشاهده متن کامل]
از آن نامداران بادستبرد.
فردوسی.
به هومان و شیده به گلباد گرد
به گرسیوز گرد بادستبرد.
فردوسی.
در آن دژ درون بود یک مرد گرد
که سالارشان بود بادستبرد.
فردوسی.
همان پیشرو بود گستهم گرد
که در جنگ او بود و بادستبرد.
فردوسی.
- سهمگین دستبرد ؛ ضرب شست مهلک :
ندیدی مگر سهمگین دستبرد
که روشن روان باد بهرام گرد.
فردوسی.
اژدهادل . [ اَ دَ دِ ] ( ص مرکب ) که دل چون اژدها دارد. قوی دل . پرجرأت : بینی از اژدهادلان صف زدگان چو مورچه خانه ٔ مورچه شده چرخ ورای معرکه . خاقانی .
دلاور: راست قامت؛ رشید
باجرئت، باشهامت، بهادر، بی باک، بی پروا، پهلوان، پیکارجو، تهمتن، جنجگو، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلیر، رشید، سلحشور، شجاع، شوالیه، غازی، نامجو، نترس، نیو، یل
جنگ جو
یل . .
دلاوران:�بهادر. بی باک. بی پروا
گرد، یل، دلیر
دِل مصوت آ ور: دارنده دل
در تکاپو، نبرد با سختی، کوه درد، بیباک از هر مخلوقی، دلیر، شجاع، نترس، جنجالی، مهربان
بی باک ۰شجاع۰دلیر
مرد شجاع ودلیر
نترس، شجاه،
پهلوان، قهرمان،
شوالیه، رشید، سلحشور،
بی باک، جنگجو، دلیر،
💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
Delaware
Brave
Gallant
Valiant
دلیر
🌸🌸🌸
تگین
شجاع و جنگجو
رهبر
شجاع نترس . شوالیه
شیرمرد
تکین
دل::دل. قلب
اور::آور. آورد
کسی که دل کسی را به دست بیاورد.
کسی که دلی همچون شیر دارد و بتواند دل دشمن را بلرزاند*با این کار
دل دشمن را از جا در آورده *
شجاع. نیرومند. پهلوان. قهرمان.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)