دفاع کردن


    defend
    shield
    defense
guard

فارسی به انگلیسی

دفاع کردن با جاخالی دادن
fend

مترادف ها

answer (فعل)
از عهده برامدن، دفاع کردن، پاسخ دادن، جواب دادن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن

advocate (فعل)
دفاع کردن، طرفداری کردن

bield (فعل)
دفاع کردن، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، مسکن گزیدن

ward off (فعل)
دفاع کردن، دفع کردن، از خود دور کردن

buckler (فعل)
دفاع کردن

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه "اُباییدن/اُبای - " یا "اُپاییدن" برابر واژه ی انگلیسی"defend" آمده است.
دفاع کردندفاع کردن
در مقام دفاع برآمدن
مدافعه
پشتیبانی کردن
پشتی کسی را گرفتن
پشتی کسی شدن