پاد از پَد آمده ( همانی که ضربه گیر / یا چیزهای مسطح نرم میدانیم )
همچنین در پِتی ( فرو / کوچک ) مازندرانی و پتیاره فارسی نیز بهع چم کسیست که با خود کوچکی و پستی و فرومایگی می اورد .
بنابراین در پادزهر / پادگان اثر کم کردن و فرو بردن کاری را دارد که امروزه به چم ضد از ان نام برده شده است ( اما در اصل همان کم کردن و کاستن و کوچک کردن است )
... [مشاهده متن کامل]
بنابراین برای دفاع از دید ریشوی ( ریشه دار مانند ) همان پد / پاد مناسب است .
همچنین دیو/ دیف / دیوار / دیفار نیز نمونه های مناسب برای این مورد هستند
پدافند :دفاع.
♦️⭐️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_defend
یا #to_defense به معنای مقاومت کردن دربرابرِ حمله؛ محافظت کردن از خود ( و دیگران ) دربرابرِ هر گونه زیان؛ دفاع کردن از خود در دادگاه؛ و جُزین
ا↙️
... [مشاهده متن کامل]
#رشاییدن ( rashāyidan )
یا
#رشاستن ( rashāstan ) 👈 رش ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ raxŝ به معنای پاییدن، دفاع کردن، محافظت کردن ) - - استن ( نشانه ی مصدر )
🔺 توجه:
ستاکِ حالِ فعلِ رَشاستن می شود: رَشای . ( بسنجید با پیراستن —� پیرای . )
▪️ مثال:
۱ - وقتی سخن از یورشِ بیگانگان می شود، به هر قیمتی باید کشور خود را رَشایید ( رَشاست ، از کشورِ خود دفاع کرد. )
۱ - او وکیلی است که همواره متهمان و زندانیانِ سیاسی را به خوبی می رَشاید ( از زندانیانِ سیاسی به خوبی دفاع می کند. )
🔺 توجه:
🔸 #defence
🔸 #رشایش ( رَشایِش )
یا: #رشاست ( رشاسْت )
▪️مثال:
۱ - امروز تنها راهِ رَشایِش ( دفاع ) در برابرِ ویروسِ کورونا ماندن در خانه است.
۲ - وقتی تهمینه بی رحمانه زبان به انتقاد از من گشود، پدرش به رَشایِشِ من واردِ میدان شد ( به دفاع از من وارد میدان شد. )
🔹 #defender
🔹 #رشاگر ( رَشاگر )
یا: #رشایش گر ( رَشایِش گر )
▪️مثال:
۱ - او در هر شرایطی رَشاگرِ ( مدافعِ ) ارزش های ملی و تاریخیِ کشورِ خود بود.
۲ - تیمِ آلمان در این بازی از چهار رَشاگر ( مدافع ) و دو مهاجم استفاده می کرد.
🔸 #defendant دفاع کننده از خود در دادگاه، متهم
🔸 #رشایان ( رَشایان —� کوتاه شده ی رشایانَنده )
▪️مثال:
قانون های کیفری باید افزون بر انطباق با قانون های مدنی منافعِ رَشایان را هم درنظر بگیرد.
🔹 #defendee کسی که از او دفاع می شود ( دانش واژه ی حقوق. )
🔹 #رشاسته ( رَشاسته )
یا: #رشایین ( رَشایین )
🔸 #defendable قابلِ دفاع
or: #defensible
or: #defendible
🔸 #رشاستنی ( رَشاستَنی )
یا: #رشاپذیر
یا: #رشاشوا ( رَشاشَوا )
▪️مثال:
او می گفت که عملکرد ایران از دیدگاهِ راهبردی در منطقه رَشاستنی ( قابلِ دفاع ) است.
🔹 #defensibility قابلیتِ دفاع
🔹 #رشاپذیری
یا: #رشاشوایی ( رشاشَوا )
▪️مثال:
پهپادهای نقطه زن به ایران امکان داد که رشاشَواییِ ( قابلیتِ دفاع ) خود را افزایش دهد.
🔸 #defensibly به گونه ی قابلِ دفاع
🔸 #رشاپذیرانه
یا: #رشاشوایانه ( رَشاشَوایانه )
▪️مثال:
آشکار است که می توان رَشاشَوایانه ( به گونه ای قابلِ دفاع ) بیکاری را عاملی برای افزایشِ جرم و بزهکاری در جامعه دانست.
🔹 #indefensible غیرِقابلِ دفاع
or: #undefendable
🔹 #رشاناپذیر
یا: #رشانشوا ( رَشانَشَوا )
▪️مثال:
رفتارِ او ازنظرِ اخلاق رَشانَشَوا ( غیرِقابلِ دفاع ) بود.
🔸 #indefensibly
🔸 #رشاناپذیرانه
یا: #رشانشوایانه ( رَشانَشَوایانه )
یا: #به گونه ای_رشانشوا ( به گونه ای رَشانَشَوا )
▪️مثال:
او شبِ گذشته به گونه ای رَشانَشَوا ( به گونه ای غیرِقابلِ دفاع ) با مهمان ها برخوردِ پرخاشگرانه داشت
🔹 #defenseful دارای قابلیت یا سازوکارِ دفاع
or: #defenceful
🔹 #رشادار
🔸 #defenseman دفاع کننده ( فن واژه ی برخی بازی ها، ازجمله، هاکی روی یخ )
or: #defenceman
🔸 #رشاکار
یا: #رشاینده
🔹 #undefended بی دفاع
🔹 #نارشاسته ( نارَشاسته )
یا: #بی رشا ( بی رَشا )
▪️مثال:
بخشی از مرزهای ایران در زمانِ فتح علی شاه نارَشاسته ( بی دفاع ) ماندند و همین فرصتی فراهم کرد تا روسیه بتواند به خاکِ ایران دست اندازی کند.
🔸 #codefendant متهمِ هم اتهام با دیگری در دادگاه
🔸 #هم رشا ( هم رَشا )
▪️مثال:
دو تن از هم رَشایان ( متهمانِ هم اتهام ) امروز به زندان فرستاده شدند.
🔹 #defensive دفاعی، تدافعی
🔹 #رشایی ( رَشایی )
یا: #رشایا
▪️مثال:
پلیس در پیرامونِ کنگره موانعِ رَشایی ( دفاعی ) کار گذاشته بود تا از ورودِ آدمکشان به کنگره جلوگیری کند.
🔸 #defensiveness درحالتِ دفاعی بودگی، حالتِ دفاع به خود گرفتگی، ظرفیتِ دفاعی
or: #defendance
🔸 #رشایایی
▪️مثال:
رَشایاییِ ( قابلیتِ دفاعیِ ) یک کندو به شمارِ زنبورهای آن کندو بستگی دارد.
🔹 #defensively
🔹 #رشایانه ( رَشایانه )
▪️مثال:
آن ها می دانستند که در آن جنگ پیروز نخواهند شد، پس آن را رَشایانه ( با حالتِ تدافعی ) پیش می بردند
🔹 #defenseless بی دفاع
or: #defenceless
🔹 #بی رشا ( بی رَشا )
▪️مثال:
پلیس بی رحمانه به سوی مردمِ بی رَشا ( بی دفاع ) آتش گشود.
🔸 #defenselessness بی دفاعی
or: #defencelessness
🔸 #بی رشایی ( بی رَشایی )
▪️مثال:
بی رَشایی ( بی دفاعی ) و فقر دو عاملِ مهمی بودند که در چهل سالِ اخیر افغانستان را با جنگ های بی پایان درگیر کردند.
🔹 #defenselessly در حالتی بی دفاع
or: #defencelessly
🔹 #بی رشایانه ( بی رَشایانه )
▪️مثال:
شناور بر حجمی از آبِ آن نامهربان دریا دست وپا می زد، و گاهی بی رَشایانه ( بی دفاعانه ) نگاهی خیره به ساحل داشت تااین که در نیستی درآمیخت.
🔸 #self_defence
🔸 #خودرشایی ( خودْرَشایی )
▪️مثال:
رَشایان ( متهم ) می کوشید توضیح دهد که واکنشِ او به آن ماجرا نوعی خودرَشایی ( دفاع ازخود ) بوده است.
🔹 #defensin نوعی پروتئینِ دفاعی ( دانش واژه ی زیست شناسی )
🔹 #رشایین ( رَشایین )
☑️ هم ریشه های دیگرِ مصدرِ #رشودن ، #رشایش ، #رشایان و #رشایا در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی 👈 محافظت کننده ➖ - raxša - kara
فارسی میانه 👈 لشکر ➖� laškar
ختنی 👈 پادزهر ➖ - pārșșa
سغدی 👈 پناه جستن ➖ ��r�xs
خوارزمی 👈 لشکر ➖ lškr
سکایی 👈 حمایت کردن ➖ rakş
فارسی 👈 لشکر
آسی 👈 سازگار شدن ➖ ar�xsyn
یزغلامی 👈 حصارِ پیرامونِ خانه ➖ raγd
ارمنی 👈 امنیت، هشدار ➖ erašxi - k
ارمنی 👈 ضمانت، پایندانی ➖ erašx
سانسکریت 👈 دفاع کردن ➖ raksati
بنگالی 👈 دفاع کردن ➖ raksā karā
سینهالایی 👈 دفاع کردن ➖ āraksā karanna
نپالی 👈 دفاع کردن ➖ raksā garnhōs
یونانی 👈 دفاع کردن ➖ άλέξω
انگلیسی کهن 👈 حمایت کردن ➖ ealgian
نیاهندواروپایی 👈 دفاع کردن، حمایت کردن ➖ ( Hlek - s ( aleq
🔺نکته:
این فعل پیشتر به دیسه ی رُشودن ( رُشاییدن ) در همین کانال برساخته شده بود که با اصلاحی که در آن انجام شد به رَشاستن ( رَشاییدن ) تغییر یافت. برای دیدنِ دیسه ی قبلی بروید به: #رشودن
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
دفع = پاد مانند پادزهر
مدافع = استپاد
تدافع = گارد ( برگرفته از گاردن و گرد ایرانی یعنی حصار زدن )
ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است.
همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کننده" در پارسی داریم به نام "پ، زُ" ( پ میتواند به همه ریخت های پا، پَ، پِ، پُ، پو بیاید، ولی بیشتر پَ ) . ( پیشوند "زُ" را در "زُدودن" میبینیم ) ( پیشوند "پ" را در "پالودن" میبینیم )
... [مشاهده متن کامل]
دو واژه "زُتَک" و "پَتَک" ساخته می شوند که هر دو برابر "دفاع، ضد حمله" هستند و هر دو نزدیک به هم هستند پس هر دو را میتوان بکار برد:
نادرست:حمله به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت.
درست تَر:زُتَک به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت. /پَتَک به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت.
بِدرود!
دفاع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پهرس pahres ( مانوی )
آساز ( سغدی: آساذ āsāż ) .
دو شیوه برای واژه سازی هست:
1 ) اینکه بیاییم با اسفاده از شناسه ( تعریف ) چیزی برای آن واژه یابی کنیم.
2 ) اینکه پادسوی آن را بیابیم و پیشوند های پاد و نا را به آن بچسبانیم.
به شیوه نخست، دفاع برابر نگهداشتن و پاسداشتن است.
... [مشاهده متن کامل]
پس پاسداشتن، پاسداری، نگهداشتن برابر های آن هستند.
به شیوه دوم، پادسوی دفاع می شود یورش و تازش و آفند که واژه های پادیورش، پادتازش، پادآفند ساخته می شود و پادآفند همان پدافند است.
دفاع
گویش:defa
ریشه از:عربی
برابر پارسی:پاسداری، پدافند
واژه دفاع
معادل ابجد 155
تعداد حروف 4
تلفظ defā'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( دِ ) [ ع . ]
آواشناسی defA'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
همان دپا بوده که بعد شده دفا
بپا وسایلت را دزد نبرد و اگر دزدی دیدی از خود دپا کن
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پادرزم 🇮🇷
این واژه به گمان بسیار از پارسی است زیرا در زبان انگلیسی Defense نیز این دو واژه به مانند هم اند.
پاسداری
هم خانواده ی دفاع :مدافع ، تدافع
پاد رَزم - پادرَزم ( به پیشنهاد استاد فریدون جُنیدی )
یکی از معناهای واژه اوستایی *دو dav همانا راندن و پس زدن است که امروزه دف خوانده میشود و عرب آنرا دفع مینویسد. بدل شدن دو به دف ( دفع ) مانند بدل شدن هفده - هوده و فواره - ففاره است زیرا حرف v و f جانشین یکدیگر میشوند. چسباندن ع به آخر واژگان ایرانی روش آشنای عرب برای جعل واژه است مانند شیو - شیوع. ازینرو واژگان عربی دفاع و مدافع و تدافع از ریشه فرضی دفع ساخته شده اند.
... [مشاهده متن کامل]
*پیرس: فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی
پدافند
طرفداری
محافظت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)