دعوت کردن


    convoke
    invite
    bid
    to invite
    to call
    to summon

فارسی به انگلیسی

دعوت کردن برای شرکت در جلسه
summon

مترادف ها

invite (فعل)
احضار کردن، خواستن، طلبیدن، دعوت کردن، مهمان کردن، خواندن، وعده گرفتن، وعده دادن

bid (فعل)
پیشنهاد کردن، دعوت کردن، فرمودن، امر کردن، توپ زدن، قیمت خریدرا معلوم کردن

ask (فعل)
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن

پیشنهاد کاربران

خوزیدن
دعوت کردن = ویشانیدن
فراخواند
معنیش یعنی، دعوت کرد
دعوت کردن: خواندن به کار یا مهمانی.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۴۸ ) .