hardness (اسم)شدت، سختی، اشکال، سفتی، دشواریdifficulty (اسم)سختی، مشقت، محظور، اشکال، عقده، مشکل، مضیقه، دشواری، زحمت، گرفتگیری، مخمصهnode (اسم)ورم، اشکال، بر امدگی، گره، دشواری، غدهspinosity (اسم)اشکال، دشواری، خارداری، سیخ داری، وضعیت غامض، چیز نوک تیز
دنگ و فنگضیقمنبع. عکس فرهنگ پاشنگ واژه ی دشواری از ریشه ی واژه ی دشوار فارسی هستعَسَرمعضلمیشه سختی هاوخامت+ عکس و لینک