دشوار کردن


    complicate
    embarrass

پیشنهاد کاربران

تنگ گرفتن کاربر کسی ؛ او را در سختی و مضیقه قرار دادن. وی را در مشکل و درماندگی انداختن :
تبه گردد او هم بدین دشت جنگ
نباید گرفتن بر او کار تنگ.
فردوسی.
چو بر خسرو این کار گیریم تنگ
مگر تیز گردد بیاید به جنگ.
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی.
بر طاعت ما کار چنین تنگ مگیرید
ای خوش کمران تنگ مبندید میان را.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ) .