دشنه

/deSne/

    dagger
    dirk
    poniard
    stiletto
    bodkin
    bowie knife
    shiv
    short straight poniard
    whinger

فارسی به انگلیسی

دشنه غلافدار
sheath knife

دشنه فروکردن
stab

مترادف ها

dirk (اسم)
خنجر، دشنه، جنجر

poniard (اسم)
خنجر، دشنه

stylet (اسم)
خنجر، دشنه، سیخ، قلم گراور سازی و حکاکی

bowie knife (اسم)
خنجر، دشنه

sticker (اسم)
دشنه، کاغذ خود چسب، دشنه زن

stiletto (اسم)
دشنه، کارد

spit (اسم)
میله، شمشیر، دشنه، سیخ، رطوبت، تف، بزاق، اب دهان، خدو، سیخ کباب

پیشنهاد کاربران

ب لهجه دیباجی میشه دیشب.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی دشنه از ریشه ی واژه ی دشن فارسی هست
دشنهدشنهدشنهدشنهدشنه
آقای محمدرضا طباطبایی خنجر عربیده شده ی خونگر است، ربطی به خنج ندارد
دشن به پهلوی به معنی راست است. دشنه به معنی کارد وخنجر راست است. دشنه در ترکی دخیل است. تیشه هم از ریشه تاشیدن و تراشیدن است و ابزار تراشیدن است. خنجر کارد خمیده و از ریشه خنج به معنای تیز است. اگر دو
...
[مشاهده متن کامل]
واژه همانند در دو زبان باشد احتمال زیاد از زبان قدیمی تر و با پشتوانه فرهنگی غنی تر به زبان دیگر وارد شده. م. طباطبایی

واژه دشنه
معادل ابجد 359
تعداد حروف 4
تلفظ dešne
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dašnak]
مختصات ( دَ یا دِ نِ ) ( اِ. )
آواشناسی deSne
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

دشنه کلمه ای تورکی بوده و از فعل دشمق به معنی سوراخ کردن گرفته شده است دش بن فعل بوده و دشن اسم فاعلی به معنی سوراخ کننده است و به صورت دشنه وارد فارسی شده است
خنجر کوچک. . . .
دیشب
دشنه: دشنه در پهلوی دشنک dašnag بوده است .
( ( به دست اندرش آبگون دشنه بود
به خون پری چهرگان تشنه بود ‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 319. )

گشنه
خنجر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)