دستینه شمشیر و چاقوhiltدستینه گذارsubscriberدستینه گذاریsubscriptionدستینه نهادنsignدستینه نهادن در پای سندsubscribe
deck (اسم)کف، دسته، عرشه، عرشه کشتی، دستینه، یک دسته ورقholograph (اسم)دستینه، سند اصیل، سند دست نویس، وصیت نامه یا سند دیگریlonghand (اسم)دستینه، دست خط، خط معمولی، تمام نویسیsignature (اسم)اثر، دستینه، امضا، پاراف، امضاء، امضاء کردن، صحه، توشیح
پارافSignature - امضاءدرود ُ سپاسدستینه، برابر خوبی به جای واژه امضاهمچنین پیشنهادهای دیگر کاربران مانند واژه دست نشان یا سایه دست ( در تاجیکستان )توقیعهوامضا.دستینه : فرمان . دل به گیسوی چنگ دربندید / فرمان جان به دستینه ی رباب دهید ( خاقانی )امضاء+ عکس و لینک