دیکشنری
مترجم
بپرس
دستیاری
/dastyAri/
assistance
complicity
internship
assist
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
دستیاری کردن
assist
مترادف ها
assistance
(اسم)
کمک، معاونت، مساعدت، معاضدت، دستیاری، رسیدگی، مدد، همدستی، پایمردی، مراعات
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک