اداره کردن، دستکاری کردن، با دست عمل کردن، با استادی درست کردن، بامهارت انجام دادن
retouch(فعل)
دستکاری کردن، رتوشه کردن
refashion(فعل)
تعمیر کردن، دستکاری کردن
پیشنهاد کاربران
دستکاری کردن ؛ در مصنوعی یا کاردستی و یا نوشته ای دست بردن و بر آن افزودن یا از آن کاستن به قصد تخریب و غالباً به نیت بهتر ساختن. یا دستکاری کردن استادی نقاشی شاگردی را آن است که بعد از اتمام کاری یا صنعتی تزیین و اصلاح آن نمایند تا هرکه در کنه آن دررود خرده در آن نتواند گرفت مثلاً مندیل را بعد از بستن برسر زانو گذارند و بیارایند. ( آنندراج ) : ... [مشاهده متن کامل]
باز میکارند بر طرف خیابانها چنار باغ را بهر قدومت دستکاری می کنند. اشرف ( ازآنندراج ) .