دستور واژه ای فارسی است که در اصل دست وَر بوده و به معنی وزیر و فرمانده بوده ولی گذر زمان تلفظ آن را دچار تحریف و دگرگونی کرده. دستور به معنی وزیر در این شعر به کار رفته بدو گفت قیصر که جاوید زی ... [مشاهده متن کامل]
که دستوری خسروان را سزی ( فردوسی ) دستور همچنین لقبی برای دانشمندان زرتشتی بوده و هست مانند دستور انوشیروان دالا یا دستور داراب کومانا برخی پیشنهاد داده اند دستور را در برابر واژه دکتر به کار ببریم که جای بحث دارد. دیگر واژگانی که بدین شکل تحریف شده اند را میتوان "رنجور" نام برد که آنهم در اصل رنج وَر بوده. اینهم باید افزود که وَر شکل دیگری از بَر است و بَر از بردن می آید. دیگر کاررفت های این پسوند را میتوان در کاربر، دانشور، هنروَر، تناور و پهناور و جانور دید.
دستوری : فاحشه . روسپی ، بدکاره . دسته ای از زنان دستوری هم آن دورتر به انتظار مشتری خود را باد می دادند. ( دختر بخت ، ایزابل آلنده ، ترجمۀ اسدالله امرایی )
امرانه، امری، راه و رسم حمید رضا مشایخی - اصفهان
دستوری: توفیق گفت:" ما را نه تمام است که دستوری داده اند که او را پرستیم؟ اگر بهشت و دوزخ نبودی او را طاعت نبایستی داشت؟ استحقاق آن نداشت که بی واسطه تعبد او کنند؟" ( تذکره الاولیا تصحیح دکتر شفیعی کدکنی/ذکر رابعه/ص ۸۶، س۴۰ )