•در معرض، دچار
•تحت تاثیر قرارگرفته ( اغلب اثری منفی و تخریبگرایانه همچون دستخوش طوفان شدن قایق. . . ) ، متحمل شدن
• پولی ( مالی یا هدیه ای و حتی خوراکی همچو شیرینی و غیره ) که به شادباش یا شکرانه به دیگران دهند مثل انعام
... [مشاهده متن کامل]
دستخوش را به گلایه و به شکواییه نیز گویند به نیش و کنایه مثلا به رندی که عملی خلاف انتظار و نکوهیده انجام داده باشد.
•احسنت، مرحبا، آفرین، دست خوش ( به تحسین )
•دست خَوش به نوازنده چیره دست و خوش نواز نیز میگفته اند. به کسی که در بکار بردن فن یا هنر و یا در صنعت و حتی در ورزش توانا و کارآمد بوده باشد.
۱. دستخوش در یک معنا یعنی دچار دگرگونی و تحول رویدادهای مختلف و این معانی بسته به جمله معنی متفاوتی رو میروسنه۲. در اصطلاح لکی کرمانشاهی یعنی ممنون از لطف شما و تشکر را می رساند ۳. در اصلاح گویش کنایی
... [مشاهده متن کامل] لکی لرستان یعنی مرحبا که ما رو سر شکسته کردی آفرین که به ما ضربه زدی و. . . ۴. وبه معنای مشتلق دادن در مرشد و تشویق وسط گود کشتی هم هست ۵. امتیاز گرفتن از حریف و طرف مقابل۶. و در لرستان و فرهنگ لری به معنی پیش کشی عروسی و اسب پیش کشی ۷. خوش دست بودن و میمون و مبارک بودن را در برخی گویش ها میرساند
دست خوش ؛ قدرت. ( غیاث ) ( آنندراج ) . دست قوی. دست نیرومند. بازوی حریف افکن :
به پهلوی شیر آنگهی دست کش
که داری به شیرافکنی دست خوش.
نظامی.
- || دست مساعد و خوب و موافق : کهتر مخلص. . . تا از اتصال سعد حسن الحضور انفصال یافته است. . . لعمراﷲ که زهرةالحیاة را زهر حیات شناخته است. . . وزخم بازوی زمانه را که بیلک بلا اندازد، دستخوشی گشته ، ساعد خاییده و انگشت گزیده. . . . ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 24 ) .
... [مشاهده متن کامل]
هر دل که بعاشقی زبون نیست
دست خوش روزگار دون نیست.
سعدی.
دست خوش ! : [عامیانه، اصطلاح] آفرین.
عرضهٔ . . . . . . . . . بودن ( در معرض . . . . . . . قرار داشتن/بودن )
دست خوش:ناتوان و عاجز و در بیت زیر به معنی عاشق
( ( ساقی شب دستکش جام تست
مرغ سحر دستخوش نام تست ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 165 . )
دست شما درد نکند
کنایه از " دمت گرم
یا " دستمریزاد"
دست خوش -
( ( یادآوری از چند املایی ها:
آن را با "دستخوش": مورد، بازیچه، دچار، دست مایه و . . . یکی ندانید! ) )
معنی: دستِت درد نکنه، دست مریزاد، دستِت درست، ایول داری، کارِت درسته،
حرف نداری، گُل کاشتی، کارِستون کردی، دمت گرم - شاباش ( شادباش ) ، زِهازه ( زِه زِه ) درود، آفرین، باریکلا، زنده باد، سَرِت سلامت! -
... [مشاهده متن کامل]
احسنت، مرحبا، ماشالله ( ماشاالله ) ، اَنوشه باد، بِنامیزَد، بِنازم ( نازِ شستت ) ، یاشاسین ( ترکی ) -
خوش باشی، به سلامتی ( به هنگام نوشیدن باده به یاد عزیزی یا دوستی گویند ) - ممنون، متشکر ( مچکر ) ، سپاس