handcuff
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
زنجیر کردن، دستبند زدن
دستبند زدن
چسبیدن، دستبند زدن، پیمان عروسی بستن با
پیشنهاد کاربران
در لری بختیاری به دستبند �کَلُمچه� می گویند.
دستبند زدن: دست به دست هم دادن و دایره وار رقصیدن .
گرد آن بزمه پرند زده
کبک و دراج دست بند زده
بزمه ی پرند زده : در این بیت آتش منظور است. ایهاماً مجلس خلوت و پرده زده شده
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 495 )
گرد آن بزمه پرند زده
کبک و دراج دست بند زده
بزمه ی پرند زده : در این بیت آتش منظور است. ایهاماً مجلس خلوت و پرده زده شده
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 495 )