دستان

/dastAn/

    fable
    fabulous
    myth
    ruse
    stratagem
    trick
    wile
    heroic
    ploy

فارسی به انگلیسی

دستان خود را به اطراف تکان دادن
flail

دستان شناسی
mythology

دستان کسی را از پشت گرفتن و وادار به راه رفتن کردن
frog-march

پیشنهاد کاربران

دست به معنای حد و حدود میباشد ؛ استعاره از توان
دستکم = حد اقل
دوستان = حدود و آشنایان
داستان = محدوده = موضوع = caption = کاپ = ظرف = ظرفیت و گنجه و داستان
در دست من نیست = در اختیار ( حد و محدوده ) من نیست.
دکتر کزازی این واژه را به مینوی زبانزد=ضربالمثل به کار میبرد
از شجرنامه رستم:
پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افرادی چون جمشید، هوشنگ، سیامک و کیومرث قرار دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

نکته:
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: با توجه به اینکه زال یعنی سفید موی و فرض کنید رستم یک تعصب خاصی نسبت به پدرش داشت گفته است هیچ کس حق ندارد اسم زال را بیاورد و باید بگوید دستان و باید من را هم رستم دستان خطاب کنند و دستان هم مثلاً اشاره به دستان نیرومند زال می کند چراکه وقتی دوران کودکی و نوجوانی خود را در کوهستان سپری می کرد با این دستان قوی از کوه ها و صخره ها بالا می رفت و یا اینکه از دستان شعبده باز او حکایت می کند که سیمرغ را در نزد خویش حاضر می کرد البته در باب معنی دستان، لقب زال، پدر رستم این گونه آمده است که وی به دستان به معنای افسون مشهور بود چراکه سیمرغ پیش او حاضر می شد.

مهدی بارانی
دستان :رجوع شود به فرهنگ شریف دهخدا ، معانی اتم و احسن و اکمل در آنجا به طور بسیط بیان و مثال و تمثیل آورده شده به احسن نحو ممکن.
meathooks
slang One's hands, especially when used clumsily, oafishly, or inappropriately. Typically said of a man's hands
Get your damn meathooks off of me—who do you think you are?
Get your meathooks off my car!
نام من هم معنی دلیر وشجاع میدهد هم به معنی نغمه، آهنگ، سرود، نوا میباشد همچنین نام پدر رستم نیز میباشد. حتی معنی نیرنگ وفریب وحیله هم میدهد. پیروز سربلندباشید
در شاهنامه ی فردوسی به معنای شجاعت و نیتروپهلوان
تناسب معنایی با واژه گستاج و بی اعتناست.
زورمند قوی
نام پدر رستم در شاهنامه
دستان : [اصطلاح موسیقی ] پرده نهادن سر انگشتان بر دسته ی سازها می باشد و معنی دیگر آن آهنگ سخن دار و ترانه بوده است.
بی کله . قوی
قدرتمندی
دست استعاره از قدرت است و دستان هم به قدرتمندی اشاره دارد
دلاور
یل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)