عمامه، دستار، کلاه عمامه مانند
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
چیزی که به عنوان "عمامه" و لباس روحانیت به ما معرفی میکنند همان شیوه دستار بندی خراسان بزرگ است.
بخش بزرگی از اعراب دستار ندارند و عقال و چفیه به سر می بندند.
این پوشش هنوز میان بخش بزرگی از مردم خراسان ایران و بزرگترهای نیشابوری و. . . کاملا عادی است.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی و ابن سینا هم در تمثال ها و پیکره ها دستار به سر نموده میشوند.
بخش بزرگی از اعراب دستار ندارند و عقال و چفیه به سر می بندند.
این پوشش هنوز میان بخش بزرگی از مردم خراسان ایران و بزرگترهای نیشابوری و. . . کاملا عادی است.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی و ابن سینا هم در تمثال ها و پیکره ها دستار به سر نموده میشوند.
دستار واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �dastar� در فارسی میانه و به معنای پارچه ای که به سر می بندند می باشد .
عقال
سربند
دشتاشه
سربند
دشتاشه
سرپیچ
دستار : نوعی کلاه یا سرپوش
دستار: عمامه، لنگوتا، پگری در پاکستان و به پاگ در گویش زبان بلوچی معروف و مشهور است. و علمای اهل سنت به آن دستار فضیلت می گویند.
در اصطلاح ادبیات دری؛ ما برایش " لُنگِی" خطاب میکنیم.
در گویش زبان بختیاری واژه دستار خون = سفره، سفره پارچه ای روی آن نان و غذا میگذارند.
میزر
پوشینه، در، درپوش، کلاه، روسری | رازدار، سرنگهدار، محرم، همراز، سرپوش
عمامه ویا چیزی شبیه به عمامه , کلاه
جمع دستار کنایه از سادات و صدور نقبا و علما و قضات و فضلا و مفتیان و درویشیان و امثال ایشان باشد و به عربی ارباب العمایم خوانند ☺
عمامه
بروفه
پارچه ای که اهلِ فضل و دانش به سَر می بستند.
مثل: نخست، سِپَنتمان زرتشت آن را رواج داد!
سپس در فردوسی، سعدی، مولوی و. . . نمایان شد
مثل: نخست، سِپَنتمان زرتشت آن را رواج داد!
سپس در فردوسی، سعدی، مولوی و. . . نمایان شد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)