دست یازیدن


    encroach
    impinge
    invoke

پیشنهاد کاربران

یکی ازبرابرهای این واژه می تواند" انجام دادن" یا"دست زدن"باشد.
به سماعی که بدیعست کنکن گوش بنه
به نبیذی که لطیفست کنکن دست بیاز
منوچهری دامغانی
دست یازیدن: دست درازی کردن ، تجاوز وتعدی به نفس، مال، عرض دیگران
دست یازیدن: دست درازی کردن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۷ ) .

قصد کردن، متوسل شدن
متوسل شدن
لمس