دست کم

/dastekam/

    leastways
    at least
    fully
    leastwise

فارسی به انگلیسی

دست کم گرفتن
belittle, depreciate, minimize, underestimate, underrate

دست کم گیری
underestimation, understatement

مترادف ها

minimum (صفت)
کمترین، دست کم

leastwise (قید)
اقلا، دست کم

پیشنهاد کاربران

به جای واژه های "متوسط، مِدیوم" بگوییم "میانه"، به جای واژه های "حداکثر، های" بگوییم "بیشینه" و به جای "حداقل، لُو" بگوییم "کَمینه"
این واژگانی که به گوشتان خورده است بهتر از برابر های انگلیسی و عربی شان نیستند؟
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین میتوان به جای "حداقل" در گفتگو ها گفت "کَمِ کَم، کمِ کمِش، دست کم" و به جای "حداکثر" بگوییم "زیادِ زیاد، زیاد زیادِش، دست زیاد". برای نمونه:
نادرست:حداقل این کار را که میگویم بکنید.
درست تر:کَمِ کَمِش این کار را که میگویم بکنید.
جای دوری نمی رود که از این واژگان بیگانه بکار نبریم!اگر به جای "میانه" بگویید "مِدیوم" کسی به شما نمیگوید که خیلی خَفَن هستید!
بدرود!

دست کم ؛ لااقل. حد اقل. اقلاً. خانه کم. مقابل خانه پر و حد اکثر.
no less than . . . . . . . .
خانه ٔ کم. [ ن َ / ن ِ ی ِ ک َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حداقل. دست کم. چون : خانه کم مخارج مسافرت شما چهل هزار تومان میشود.
حداقل
کمینه
لااقل
دست کم = حداقل
کمینه= مینیموم، حداقل
دست بیش = حداکثر
بیشینه=ماکزیمم، حداکثر
حداقل. . . اقلا. . . . لااقل. . . .
اقلا ( تنوین نمی گیرد )
فاطمه سیما باباصفری
حداقل. بیشترین
حداقل . بیشترین
هوالعلیم
دستِ کم: حدِّ کم : حدِّ پائین : کمترین میزان . . .
باری
مستحقرنی - مستحجرنی شعبی
به معنی دست و کم جدا جدا
حداقل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)