تهی دست، بدون هدیه، دست خالی، بی نوا
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
باد در چنگ بودن ؛ دست خالی بودن. چیزی در کف نداشتن :
چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
مرا که چشم بساقی و گوش بر چنگست
بیادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفته ایم چه حاصل که باد در چنگست.
سعدی ( طیبات ) .
چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
مرا که چشم بساقی و گوش بر چنگست
بیادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفته ایم چه حاصل که باد در چنگست.
سعدی ( طیبات ) .