دست بردن


    manipulate
    manipulation

فارسی به انگلیسی

دست بردن به طرف چیزی
reach

دست بردن در
falsify

دست بردن در چیزی به منظور تقلب
doctor

پیشنهاد کاربران

چنگ برزدن ؛ دست بردن :
بقندیل قدیمان درزدن سنگ
بکالای یتیمان برزدن چنگ.
نظامی.
دست بردن: کنایه ی فعلی ایماست از آغازیدن به کار و انجام دادن آن .
( ( نخست آلت جنگ را دست برد
در نام جستن به گردان سپرد. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 264. )

دست بردن = کنایه از بهره نیک بردن ، پاداش نیک یافتن
همه دست پاکی و نیکی برییم
جهان را بکر دار بد نسپرییم
تحریف