دیکشنری
مترجم
بپرس
دست اندازی
/dastandAzi/
encroachment
foray
inroad
laying hands
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
دست اندازی به حقوق دیگران
infringement
دست اندازی کردن
encroach, impinge, take
مترادف ها
encroachment
(اسم)
تجاوز، دست اندازی، تخطی
پیشنهاد کاربران
تاثیر کردن
+ عکس و لینک