دریغ داشتن


    stint
    withhold

فارسی به انگلیسی

دریغ داشتن از
deny, to refuse, to withhold from

مترادف ها

spare (فعل)
بخشیدن، چشم پوشیدن از، دریغ داشتن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن

withhold (فعل)
منع کردن، نگاه داشتن، خودداری کردن، دریغ داشتن، مضایقه داشتن

پیشنهاد کاربران

کوتاهی کردن
نه آوردن
withhold
ندادن ( اطلاعات و. . . به شخص یا ارگانی )
دریغ داشتن چیزی از

بپرس