دریغ

/dariq/

    alas
    lament
    lamentation
    pity
    regret
    remorse
    shame
    sigh
    sorriness
    sparing
    refusal

فارسی به انگلیسی

دریغ انگیز
lamentable

دریغ اور
regrettable

دریغ خوردن
lament

دریغ داشتن
stint, withhold

دریغ داشتن از
deny, to refuse, to withhold from

دریغ گفتن
deplore

دریغ مند
sorry

دریغ کردن
to withhold, to spare

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
دریغدریغدریغدریغ
سقراط شدی، قیصر شدی، فرعون شدی، قارون شدی . . .
دریغ از آدم شدنی!
ندادن چیزی به کسی ( مثلا من از دادن خودکارم به شما دریغ میکنم )
اسف
خودداری ، تقصیر کردن در برابر کسی
افسوس / حیف
بی بهره گذاشتن، محروم کردن ، بی نصیب کردن
افسوس - دریغا - حسرت
افسوس
دریغ:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " دریغ" می نویسد : ( ( در ریشه و معنای بنیادین دریغ ، م . ک کزازی می انگارد ستاک واژه raik ، در ایرانی باستان ، می تواند بود و به معنی وانهادن و برجای گذاشتن که از آن در پارسی، واژه ی ریگ در "مرده ریگ "مانده است و نیز از آن ، "ریختن" و" گریختن "برآمده اند . بدینسان ، ریغ ، در "دریغ" ریختی دیگر از ریگ خواهد بود . و " د " در آن نیز می تواند بود که پیشاوند ati به معنی بس بسیار و "بیش از حد "به یادگار مانده باشد. بر این پایه ریخت باستانی "دریغ" ati - raika می توانسته است بود ، به معنی آنکه بیش از حد و بس بسیار از خویش اثر بر جای نهاده است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( فروزنده ی میغ و برنده تیغ
بکین اندرون جان ندارم دریغ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵ ، ص۳۸۱. )

دریغ همان دریگ است به معنی :" بی بخشش" و "بی وارث" و در کل افسوس معنی می دهد
حیف، افسوس، حسرت، دردا، دریغا، اسف، اسی
افسوس حسرت
کوتاهی، مضایقه، کم کاری و باب میل انجام نشدن کاری یا چیزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس