درهم

/darham/

    confused
    mixed up
    promiscuous
    entangled
    interlaced
    shaggy
    intricate
    drachma
    inter-
    together
    muddy

فارسی به انگلیسی

درهم امیختن دو تفسیر مختلف
conflate

درهم امیختن دومتن مختلف
conflate

درهم امیخته
promiscuous

درهم بافتگی
intricacy

درهم بافته
intricate

درهم برهم
higgledy-piggledy, confused

درهم برهم کردن
to put in complete discorder, to muddle

درهم برهمی
disarray, disorder

درهم پیچاندن
entangle

درهم پیچیدگی
convolution, ravel

درهم پیچیده
convoluted

درهم پیچیده شدن
complicate

درهم پیچیده کردن
complicate

درهم تنیدگی
interpenetration, interrelation

درهم چپاندن
impact

درهم دریدن
disrupt, rive, worry

درهم ریختگی
clutter, squalor, tumult, untidiness
perturbation

درهم ریخته
scruffy, haywire, mussy

درهم ریخته کردن
tangle

درهم ریزی
disturbance

مترادف ها

tangled (صفت)
ژولیده، درهم

garbled (صفت)
اشفته، درهم

mixed (صفت)
مخلوط، مختلط، درهم، امیخته، ممزوج، درهم ریخته، ناجنس، قاتی

shaggy (صفت)
ژولیده، زبر، مویی، درهم، مودار، پشمالو، کرک شده، مو دراز

indistinct (صفت)
تیره، نامعلوم، ناشمرده، درهم، اهسته، معلق، ناشنوا، غیر روشن

dramatic (صفت)
نمایشی، درهم

پیشنهاد کاربران

آقای خداشکر اکانت فعل شده
جدیری عضو از ٥ سال پیش هست�
العطّار، محمّد علی یا�
عطار، محمد علی و قرآن عربی مبین
عبدالرضا و افشین و بهنام رضایی با اسم انگلیسی و فارسی و امیر و محمد پرزاد سعید سرور مهدی سید سرور قشقایی رضا شاه توهین قوم ترک هوا سیدی قوم گرایی کرد رضا اصغریان ( اشکبوس )
...
[مشاهده متن کامل]

زبان و تاریخ تورک و
امین و سید سرور تا شاهین تورک و شاهین و یاشار نیازی�و استاد حسین جعفری خویی و بهرام غفوری
حساب های دیگر
شغل تکنیکال روانشناسی بازار
سعید سرور
شغل کاشف واقعیت سابق
رضا اصغریان ( اشکبوس )
زبان و تاریخ تورک
عبدالرضا
پزشک
اردبیل
و غیر این داری حساب های زیاد هست�
درهم. [ دَ هََ ] ( ص مرکب ) بی نظام و پریشان. ( آنندراج ) . بهم آمیخته. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ) . پریشان. ( شرفنامه منیری ) . مشوش و مغلق و مختلط و شوریده و پریشان و آمیخته. ( ناظم الاطباء ) . ژولیده. آشفته. کاری درهم ، پوشیده. مشتبه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : زلفی چون شبهای نکبت درهم. ( کلیله و دمنه ) . زلفی چون شب فراق درهم و بی پایان. ( کلیله و دمنه ) .
بر دلی کز تو خال عصیان است
همه کارش چو زلف درهم باد.
انوری.
کار شروان اکنون هزاربار از آن پریشان و درهم ترست که بود. ( منشآت خاقانی چاپ دانشگاه ص 17 ) . ملک فرمود بزنندش. . . تا چندین درهم چرا گفت. ( گلستان سعدی ) .
کارم چو زلف یار پریشان و درهم است
پشتم بسان ابروی دلدار پرخم است.
سعدی.
کسی کو کشته رویت نباشد
چو زلفت درهم و زیر و زبر باد.
حافظ.
بود آرایش معشوق حال درهم عاشق
سیه روزی مجنون سرمه باشد چشم لیلی را.
کلیم ( از آنندراج ) .
دمی نگذرد بر من می پرست
که درهم نباشد چو گفتار مست.
ملاطغرا ( از آنندراج ) .
ز بسکه بی تو چمن درهم است پنداری
که سبزه بر رخ گلزار چین پیشانی است.
میرزا هدایت اﷲ ( از آنندراج ) .
مثمثة؛ درهم ساختن کار کسی را. ( از منتهی الارب ) .
- خواب درهم ؛ خواب آشفته. اضغاث احلام. خواب شوریده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
به خواب در هم از آن آرزوی زر زخیال
رزی خریدی با جایباش ده مرده.
سوزنی.
- درهم آمدن ؛ به هم نزدیک شدن. به هم پیوستن : صاحبش او را [ حسن سهل ] دید که میرفت و پایهایش درهم می آمد و می آویخت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 134 ) .
- درهم آمدن روی ؛ جمع آمدن پوست پیشانی به نشانه تغییرحال و ترش روئی :
روی دریا درهم آمد زین حدیث هولناک
می توان دانست بر رویش ز موج افتاده چین.
سعدی.
- درهم اوفتادن ؛ پریشان شدن :
ترک سلاح پوش را زلف چو درهم اوفتد
عقل صلاح کوش را مست هوای تازه بین.
خاقانی.
- درهم خمانیدن ؛ درهم تاکردن ، فرقعة، درهم خمانیدن انگشتان را تابانگ برآورد ازوی. ( از منتهی الارب ) .
- درهم دریدن ؛ از هم جداکردن. از هم دور کردن :
همه قلبگه پاک درهم درید
درفش سپهدار شد ناپدید.
فردوسی.
|| پیچیده. ( شرفنامه منیری ) . بهم پیچیده. ( ناظم الاطباء ) . انبوه. ملتف ، چون درختان درهم. ملفوف. لفیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : موضعی خوش [ و] خرم و درختان درهم. ( گلستان سعدی ) . نخل غَتِل ؛ خرمابنان درهم. ( از منتهی الارب ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

دَر هَم: گرده برداری از :
فی الکُل
. . .
در متون کهن پارثی وقدیمتر نبوده
Drassoman ( یونانی ) : به اندازه ای که می توان در دست گرفت.
Draxmon ( یونانی ) : گونه ای از سکه و واحدی از وزن.
Dram, Diram ( پهلوی ) : سکه سیمین [وام گرفته از یونانی]
درهم ( عربی ) : سرده ای از سکه [وام گرفته از پهلوی]
درهم، درم: گونه ای از سکه [بازگشته به پارسی از عربی]
پیشوند دوگانه یِ {درهم} برای همه واژگان نشانگر یا درپیوند ( =مرتبط ) با {مختلط بودن، آشفتگی، بی نظم بودن} کارساز است.
بِدرود!
دِرهَم یا دِرخَم یک یکای پول رایج در چند کشور عربی یا بربر، و یک یکای جرم پیشین ( درم عثمانی ) در امپراتوری عثمانی و ایران و تاجیکستان است. نام آن از یکای پول یونان، دراخما مشتق شده است.
درهم پول رسمی شاهنشاهی ساسانیان نیز بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واحدهای پول عبارتند از:
• درهم مراکش
• درهم امارات متحده عربی
• ۱/۱۰۰۰ دینار لیبی
• ۱/۱۰۰ ریال قطر
• ۱/۱۰ دینار اردن
• درهم، به شکل درام: ۱/۱۰۰ درام ارمنستان
• درهم، به شکل درم: ۱/۱۰۰ سامانی تاجیکستان
شناخته شده برای رومی ها با عنوان دراخم، درهم یکای جرم مورد استفاده در سراسر شمال آفریقا، خاورمیانه، و ایران با مقدارهای متفاوت بود. هر درهم معادل ۰٫۷ مثقال شرعی است که برابر با ۲٫۴۱۹۲ گرم می شود. هر ۴۰ درهم معادل یک اوقیه می شود.
در اواخر دوره امپراتوری عثمانی، درهم ( در ترکی عثمانی درهم ) استاندارد ۳٫۲۰۷ گرم بود؛ و ۴۰۰ درهم برابر یک اوقه بود.
در مصر در سال ۱۸۹۵ میلادی، درهم معادل ۴۷٫۶۶۱ دانه تروی بود ( ۳٫۰۸۸ گرم ) .
در حال حاضر جنبشی در جهان اسلام برای احیای درهم به عنوان یک یکای جرم برای اندازه گیری نقره وجود دارد، اگرچه مقدار دقیق آن مورد مناقشه است ( ۳ گرم یا ۲٫۹۷۵ گرم )
از لحاظ تاریخی، واژه «درهم» از نام یک سکه یونانی، دراخما ( δραχμή ) گرفته شده؛ امپراتوری یونانی زبان بیزانس لوانت را کنترل می کرد و با عربستان تجارت داشت، و این سکه را در دوران پیش از اسلام و پس از آن، در گردش قرار می داد. این واحد پول بود که در ابتدا به عربی راه یافت ؛ و سپس نزدیک پایان سده هفتم این سکه یک واحد پول اسلامی شد که نام پادشاه و یک آیه مذهبی را روی خود داشت.
درهم در بسیاری از کشورهای مدیترانه، از جمله اندلس و امپراتوری بیزانس ( میلیارسیون ) ضرب می شد، و به عنوان پول رایج در اروپا بین سده های ۱۰م و ۱۲م میلادی، به ویژه در مناطق دارای رابطه با وایکینگ مانند وایکینگ یورک و دوبلین به کار می رفت.

درهمدرهمدرهمدرهمدرهمدرهم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/درهم
واحدهای پولی کشورهای مختلف:
Rial = 🇾🇪🇸🇦🇴🇲🇮🇷
Dinar = 🇩🇿🇧🇭🇰🇼🇮🇶🇯🇴🇱🇾🇹🇳
Dirham = 🇦🇪🇲🇦
Pound = 🇪🇬🇸🇩🇱🇧🇸🇾
Shekel = 🇵🇸🇮🇱
Lira = 🇹🇷
Yuan = 🇨🇳
Yen = 🇯🇵
...
[مشاهده متن کامل]

won = 🇰🇷
Rupee = 🇮🇳🇵🇰🇲🇻🇱🇰🇳🇵
Rupiah = 🇮🇩
Real = 🇧🇷
Peso = 🇲🇽🇵🇭🇨🇴🇺🇾🇦🇷🇨🇱🇨🇺🇩🇴
Taka = 🇧🇩
Dollar = 🇺🇸🇦🇺🇹🇼🇭🇰🇸🇬🇨🇦🇪🇨🇸🇻🇿🇼🇵🇼🇳🇷🇲🇭
Dong = 🇻🇳
Baht = 🇹🇭
Naira = 🇳🇬
Rand = 🇿🇦
Nuevo Sol = 🇵🇪

عجین
درهم سنگین 35 گرم یعنی 8. 5 دانگ و هر دانگ 0. 4 گرم است که دو قیراط میشود
درهم سبک 1. 6 گرم یعنی 4 دانگ است
درهم متوسط 2. 4 گرم یعنی 6 دانگ است
گَر و گور ( گویش تهرانی )
نابسامان
درهم سکه ای نقره ای است که ارزش آن از دینار - که طلاست - کمتر می باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)