رها کردن، اجازه دادن، گذاشتن، درنگ کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن
مردد بودن، تامل کردن، درنگ کردن، پابپا کردن، با لکنت گفتن، بی میل بودن
مردد بودن، تاخیر کردن، درنگ کردن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، دیر رفتن
استثنا قائل شدن، درنگ کردن، کمرویی کردن، تقاضای درنگ یا مکی کردن
تاخیر کردن، درنگ کردن
تاخیر کردن، درنگ کردن، بانتظار چیزی بودن
تاخیر کردن، درنگ کردن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدن