درمان

/darmAn/

    pathy
    remedy
    therapy
    treatment
    cure
    help
    iatrics _
    iatry _
    pathy _

فارسی به انگلیسی

درمان از طریق گندزدایی
asepsis

درمان اموزی عملی
clinic

درمان با ارامبخش
sedation

درمان با اشعه فرا بنفش
sunray

درمان با تکانه های برقی
electroshock therapy

درمان با ضربه برقی
electroshock therapy

درمان بخش
curative, healer

درمان پذیر
curable, remediable, treatable

درمان در روز
day care

درمان شناس
therapeutist, therapist

درمان شناسی
therapeutics

درمان ناپذیر
hopeless, incurable, irremediable, terminal

درمان نشده
untreated

درمان همه دردها
cure-all

درمان ویژه
specific

درمان کردن
cure, fix, heal, physic, remedy, restore, treat, doctor, to cure, to remedy of cure

درمان کردن با اشعه ایکس
x-ray

درمان کردن با دارو
medicate

درمان کننده از راه طبیعی
naturopath

مترادف ها

order (اسم)
سامان، ساز، امر، سیاق، دسته، ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین و مراسم، فرقهیاجماعت مذهبی، گروه خاصی، دسته اجتماعی، درمان

treatment (اسم)
رفتار، معامله، علاج، درمان، معالجه، تلقی

remedy (اسم)
چاره، چاره یا فایده، دارو، درمان

therapy (اسم)
مداوا، تداوی، درمان، مبحث تداوی، معالجه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

درماندرماندرماندرمان
در پاسخ به آتوسا بختیاری:
1 - واژه درمان فارسی بوده که در زبان فارسی میانه ( پهلوی ) نیز به همان شکل وجود داشته و با واژه �دروا� در زبان اوستایی هم ریشه می باشد .
2 - پسوند �مان � در بسیاری از واژه های فارسی وجود دارد:
...
[مشاهده متن کامل]

آسمان - سازمان - خانمان - زایمان - شادمان - قهرمان - دودمان - گفتمان - پژمان - میهمان - نریمان - فریمان - خرمان - وخشمان - زرمان - بیمان - هزمان - گهمان و . . .

درمان ( انگلیسی: Cure ) یک فیلم به کارگردانی کیوشی کوروساوا است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کوجی یاکوشو، آنا ناکاگاوا، ماساتو هاگیوارا، رن اوسوگی و دندن اشاره کرد.
موجی از قتل های خونین توکیو را در وحشت فرو برده است. تنها ارتباط این قتل ها یک X خونین است که در گردن قربانیان نقش بسته است. در همه موارد قاتل در کنار قربانی پیدا شده اما هیچ خاطره ای از جنایت ندارد. یک کارآگاه و یک روان شناس برای حل این پرونده احضار می شوند و…
...
[مشاهده متن کامل]

درمان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/درمان_(فیلم_۱۹۹۷)
درمان کلمه ای تورکی از مصدر درمک است
درمک یعنی چیدن و توسعا به معنای چیدن گیاهان دارویی است
پسوند مان در عبارت درمان یک پسوند مشهور تورکی است که وارد زبان افغانی یا دری نیز شده
در زبان تورکی کلماتی مثل درمان ، دگیرمان ، ساغمان دارای این پسوند هستند که بسته به وزن کلمه به جای مان ، به شکل من نیز به کار میرود مثل دوشمن ، چون در زبان تورکی قاعده مهم هماهنگی مصوت ها باید رعایت بشه و همیشه از مان استفاده نمیشه و بعضا باید از من استفاده کرد در حالی که افغانی زبان ها بدون درنظر کرفتن این قاعده همیشه از مان استفاده میکنند نه من . . . مثل سازمان و زایمان و گفتمان . . . . عجیب این که این پسوند در زبان تورکی برای دلالت بر فاعل به کار میره ولی افغانی زبان ها از این پسوند برای هرچیزی استفاده کردند مثلا درنقش مصدر ساز در کلماتی مثل زایمان ک خود از کلمه تورکی زاهی به معنای حامله کپی شده
...
[مشاهده متن کامل]

در لغتنامه دکتر شاهمرسی مشتقات زیادی از مصدر درمک ارائه شده که حاکی از تورکی بودن کلمه درمان است که عکسش رو آپلود میکنم

درمان
دارو
درمان واژه ای فارسی است و در زبان فارسی میانه نیز به همان شکل تلفظ می شده و معنایش مداوا ( معرب از ریشه دارو ) می باشد .
این واژه در اوستا به صورت �دروا� و به معنای سلامتی آمده است .
در پاسخ به جناب مقصود تقی زاده باید بگویم:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - درماک در ترکی از درو کردن فارسی گرفته شده است و ارتباطی به درمان ندارد .
2 - ترکها هیچ واژه ای برای امور پزشکی ندارند :
پزشک ( حکیم =عربی ) - پرستار ( همشیره= فارسی ) - دارو ( علاج =عربی ) - بیمار ( خسته =فارسی ) - داروخانه ( اجزا =عربی خانه =فارسی )

درمان در کُردی ( سورانی ) به معنی ( بیرون کردن ) است.
در =بیرون مان = بمان
لَه کویِ؟معنی : کجا؟ لَه دَر . معنی : بیرون
دکتر مریض را درمان کرد ، به این معنی ست که دکتر مرض رو از تن بیمار بیرون کرده
درمان در زبان کُردی سورانی به معنی ( بیرون ) کردن است ، یا دَر ( =بیرون ) مان ( = مانده )
نَخوشیه کَیان دَ رمان کِرد. به معنی ناخوشی رو درمان کردن. ناخوشی رو از بدن بیرون کردن ،
سرپایی
واژه درمان
معادل ابجد 295
تعداد حروف 5
تلفظ darmān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: darmān]
مختصات ( دَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی darmAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
درمان از ریشه �در� ( بچین ) و فعل درمک ( چیدن ) و پسوند مبالغه �مان� ترکی است. این کلمه هم به لحاظ فعل درمک می تواند مربوط به تهیه دارو از علف ها و چیدن آنها مربوط شود و هم می تواند به واسطه پسوند �مان� به معنای چیزی که درد را می چیند و از بین می برد.
درمان / فرمان دو نمونه از این واژه سازی های زبان ایرانی هستند که از کارواژه ماندن ریشه گرفته شده است
در مان = اندر ماندن = ضریب زندگی = بیشتر زنده ماندن = کارهایی که به بیشتر زنده ماندن کمک میکند
فر مان = شان و شکوه زندگی = منظور دستورات و ایین هاییست که بصورت گفتاری و نوشتاری جهت داشتن زندگی فره ( بالا و برتر ) داده می شد و چون جنبه دینی و اخلاقی داشت بدان فرمان گفتندو وقتی به کسی فرمان میدهید در واقع انرا جهت انجام امورات زندگی ( زندگی بهتر ) پی کاری می فرستید و یا از او میخواهید انرا برای خود نیز انجام دهد و رعایت کند.
...
[مشاهده متن کامل]

تداوی، چاره، درمان، دوا، شفا، علاج، مداوا، معالجه
چاره جویی
شفا
شاید هم درامان باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس