sediment (اسم)رسوب، ته نشین، طاقی، ته نشست، درده، لایfouling (اسم)رسوب، دردهtartar (اسم)رسوب، ته نشین، درده، تاتار، باره دندانlees (اسم)ته نشین، دردهslag (اسم)کف، خاکستر، تفاله، اشغال، چرک، درده، گداز اتشفشانی، فلز نیم سوختهsilt (اسم)کف، گل، درده، ته مانده، لجن، لایdreg (اسم)رسوب، ته نشین، اشغال، درده، پس مانده، خرده ریزmagma (اسم)درده، خمیر مواد معدنی یا الیsedimentary (صفت)رسوبی، درده، ته نشسته